گنجور

شمارهٔ ۳۹۶

خیال روی تو چون در ناب در نظر است
ز اشک دمبدمم صد حباب در نظر است
چو مست روی تو من، روی مهوشان چه کنم
به دزدکی نگرم کافتاب در نظر است
اگر دلت به لب بحر می کشد، ای سرو
نشین به گوشه چشمم که آب در نظر است
خیال زلف تو در دیده ام شبی گردید
ازان خیال مرا اشک ناب در نظر است
شبی به خواب نظر بازیی به او کردم
مرا همیشه ازان لحظه خواب در نظر است
به نور روی تو در زلف می توان رفتن
شب است و شعشعه ماهتاب در نظر است
ز عشق چشم تو خسرو چو سرخوش و مست است
به یاد لعل تو او را شراب در نظر است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیال روی تو چون در ناب در نظر است
ز اشک دمبدمم صد حباب در نظر است
هوش مصنوعی: تصویر چهره تو در ذهن من مانند درشتی و روشنی شفاف است و به همین دلیل، هر لحظه اشکی که میریزید، مانند حباب‌هایی در آن تصویر می‌نشیند.
چو مست روی تو من، روی مهوشان چه کنم
به دزدکی نگرم کافتاب در نظر است
هوش مصنوعی: زمانی که چهره زیبای تو مرا سرمست کرده است، چه کنم با چهره‌های مدهوش‌کننده‌ات؟ فقط می‌توانم با نگاهی پنهانی به تو نگاه کنم؛ چرا که در نظرم تو مانند آفتاب می‌درخشی.
اگر دلت به لب بحر می کشد، ای سرو
نشین به گوشه چشمم که آب در نظر است
هوش مصنوعی: اگر دل تو به دریا می‌تپد، ای سرو نشین، من در گوشه چشمم جهانی از آب را می‌بینم.
خیال زلف تو در دیده ام شبی گردید
ازان خیال مرا اشک ناب در نظر است
هوش مصنوعی: در دل من تصوری از موهای تو به وجود آمد و آنچنان عمیق شد که باعث شد اشک‌های پاک و زلالی در چشمانم جاری شود.
شبی به خواب نظر بازیی به او کردم
مرا همیشه ازان لحظه خواب در نظر است
هوش مصنوعی: شبی در خواب به دیدن کسی پرداختم که همیشه آن لحظه در ذهنم مانده است.
به نور روی تو در زلف می توان رفتن
شب است و شعشعه ماهتاب در نظر است
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، می‌توان در تاریکی شب قدم زد، زیرا نور ماه نیز در حضور تو به چشم می‌آید.
ز عشق چشم تو خسرو چو سرخوش و مست است
به یاد لعل تو او را شراب در نظر است
هوش مصنوعی: از عشق چشمان تو، خسرو خوشحال و سرمست است و به یاد لعل تو، در نظرش شراب نمایان می‌شود.