شمارهٔ ۳۷
آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا
یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
غارت نمود زلفش بنیاد زهد و تقوی
تاراج کرد لعلش اسباب پادشا را
جولان کند سمندش چون سم او ببوسم
کو بر زمین زمانی ننهد ز ناز پا را
خواهم که در رکابش باشم و لیک نتوان
کز خود عنان زلفش بربود این گدا را
گفتی که یاد کردم گه گه ز حال خسرو
کردی چرا فرامش زین گونه این گدا را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا
یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
هوش مصنوعی: آن پادشاه سوار بر اسبش به سمت میدان جنگ میرود. ای خدا، لطفا از او محافظت کن.
غارت نمود زلفش بنیاد زهد و تقوی
تاراج کرد لعلش اسباب پادشا را
هوش مصنوعی: موهای او بنیاد زهد و تقوی را به غارت برد و سنگهای قیمتیاش دلایل سلطنت را نابود کرد.
جولان کند سمندش چون سم او ببوسم
کو بر زمین زمانی ننهد ز ناز پا را
هوش مصنوعی: اسب او به زیبایی و ناز و لطافتی در راه میتازد که خیرهکننده است. چنان که لحظهای برای استراحت پاهایش را بر زمین نمیگذارد و اینقدر دلربا و خواستنی است که میخواهم او را ببوسم.
خواهم که در رکابش باشم و لیک نتوان
کز خود عنان زلفش بربود این گدا را
هوش مصنوعی: من دوست دارم در کنار او باشم و اما نمیتوانم چون از خودم بیخبرم و نمیتوانم زلفهایش را از دستش بربایم.
گفتی که یاد کردم گه گه ز حال خسرو
کردی چرا فرامش زین گونه این گدا را
هوش مصنوعی: تو چرا به یاد خسرو گاهی میافتی، و او را فراموش کردی که به این صورت به این گدا بیاعتنا هستی؟