گنجور

شمارهٔ ۳۶

ای رخ زیبای تو آینه سینه ها
روی ترا در خیال زین نمط آیینه ها
غمزه مزن کان خیال تا به جگرها نشست
تیغ بلارک دمید وای که بر سر سینه ها
یاد توام می کند کار جواب هلاک
خواب که بیند گدا حاصل گنجینه ها
بس که ز رویت نمود خانه مرا پر خیال
مر همه دیوارهاست پیش من آیینه ها
صبر نمودی مرا از نظری پیش از این
حسن توام توبه داد زان همه پیشینه ها
دل که ز دعوی صبر لاف همی زد کنون
بین که چه خوش می کشد هجر از و کینه ها
شعله دیرینه را داغ ز دل رفته بود
نوپسری تازه کرد آن همه دیرینه ها
توبه شکن صوفیا، خرقه به می شو که هست
بر قصب شاهدان خرقه پشمینه ها
چرخ بشد، ساقیا، دوش می با صفا
درد به خسرو رسان، زان همه دوشینه ها

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای رخ زیبای تو آینه سینه ها
روی ترا در خیال زین نمط آیینه ها
هوش مصنوعی: ای چهره‌ی زیبای تو، در دل‌ها مانند آینه‌ای هستی که باعث می‌شود تصویر تو در خیال‌ها ظاهر شود.
غمزه مزن کان خیال تا به جگرها نشست
تیغ بلارک دمید وای که بر سر سینه ها
هوش مصنوعی: غمزه نکن که آن فکر و خیال، آنقدر در دل‌ها نشسته که مثل تیغ برنده است. وای بر سر سینه‌ها!
یاد توام می کند کار جواب هلاک
خواب که بیند گدا حاصل گنجینه ها
هوش مصنوعی: یاد تو به من می‌گوید که خواب خواب‌آور هستی، همان‌طور که گدایی که در خواب گنجینه‌ها را می‌بیند، دچار عذاب و مشکل می‌شود.
بس که ز رویت نمود خانه مرا پر خیال
مر همه دیوارهاست پیش من آیینه ها
هوش مصنوعی: چنان از زیبایی تو در ذهن من تصویر ایجاد شده که همه دیوارها به چشم من مانند آینه هستند و تصویر تو را نشان می‌دهند.
صبر نمودی مرا از نظری پیش از این
حسن توام توبه داد زان همه پیشینه ها
هوش مصنوعی: از من صبر نشان دادی و قبل از این، زیبایی‌ات باعث شد که از همه گذشته‌ها، توبه کنم و دوری گزینم.
دل که ز دعوی صبر لاف همی زد کنون
بین که چه خوش می کشد هجر از و کینه ها
هوش مصنوعی: دل که در گذشته از صبر و بردباری سخن می‌گفت، حالا ببین که چقدر از جدایی و حسرت رنج می‌برد و کینه‌ها را به دوش می‌کشد.
شعله دیرینه را داغ ز دل رفته بود
نوپسری تازه کرد آن همه دیرینه ها
هوش مصنوعی: شعله‌ای که از مدت‌ها پیش در دل داشتم، حالا به خاطر یک پسر جوان دوباره شعله‌ور شده و تمامی احساسات قدیمی را زنده کرده است.
توبه شکن صوفیا، خرقه به می شو که هست
بر قصب شاهدان خرقه پشمینه ها
هوش مصنوعی: توبه‌خانه را رها کن و به دنیای شراب بپرداز که در آنجا نیز حقیقت و زیبایی نهفته است. اینجا اشاره به أن است که ظواهر دینی و زهد ممکن است خسته‌کننده و بی‌معنا به نظر برسد، و شاید زیبایی و حقیقت واقعی در لذت‌های زندگی باشد.
چرخ بشد، ساقیا، دوش می با صفا
درد به خسرو رسان، زان همه دوشینه ها
هوش مصنوعی: ای ساقی، دیروز شب هنگام، زمانی که چرخ گردون به گردش درآمد، شراب خوش طعم را به خسرو برسان که این همه درد و رنج را تسکین دهد.

حاشیه ها

1395/06/26 16:08
سپیدار

مصرع چهارم کلمه «سر»توی وزن نیست...احتمالا اشتباه تایپیه