گنجور

شمارهٔ ۳۲

شاخ نرگس را ببرد اینک صبا
سهل باشد بردن از کوری عصا
از خیال سبزه خاک بوستان
چشم می دوزم که گردد توتیا
تا عروس گل به دست آید مگر
سیم را چون آب می ریزد صبا
یار سیم اندام من آخر کجاست؟
یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟
غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ
ای نسیم زلف تو باد صبا
خوش بیا کز حسرت دیدار تو
زندگانی خوش نمی آید مرا
دیگران را شمع مجلس گشته ای
گر نخواهی سوخت خسرو را بیا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاخ نرگس را ببرد اینک صبا
سهل باشد بردن از کوری عصا
هوش مصنوعی: نسیم به راحتی شاخ نرگس را می‌برد، پس برداشتن عصا از دست کور هم کار دشواری نیست.
از خیال سبزه خاک بوستان
چشم می دوزم که گردد توتیا
هوش مصنوعی: به یاد سبزه‌های زیبا و طراوت بخش بوستان، چشمانم را به آن دوخته‌ام تا شاید بتوانم از آن زیبایی، به نوعی بهره‌مند شوم.
تا عروس گل به دست آید مگر
سیم را چون آب می ریزد صبا
هوش مصنوعی: آیا این امکان وجود دارد که بهار مانند نسیم ملایمی گل‌ها را به دست آورد و زیبایی و لطافت را به ارمغان بیاورد؟
یار سیم اندام من آخر کجاست؟
یارب، او سیمرغ شد یا کیمیا؟
هوش مصنوعی: محبوب خوش قد و قامت من کجاست؟ ای کاش، او به مانند سیمرغ نادر یا کیمیا طلایی شده باشد!
غنچه ای ماند دلم پر خون و تنگ
ای نسیم زلف تو باد صبا
هوش مصنوعی: دل من مانند غنچه‌ای است که در درونش از درد و غم پر شده و بسیار تنگ و فشرده است. ای نسیم، زلف تو مانند باد صباست که به من می‌وزد.
خوش بیا کز حسرت دیدار تو
زندگانی خوش نمی آید مرا
هوش مصنوعی: ای کاش بیایی، زیرا بدون دیدن تو، زندگی برایم خوشایند نیست.
دیگران را شمع مجلس گشته ای
گر نخواهی سوخت خسرو را بیا
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بماند و نسوزی، بهتر است که به دل خسرو توجه کنی و او را در کنار خود داشته باشی. تو به مانند شمع مجلس برای دیگران روشنی بخشیده‌ای و اگر نخواهی که خاموش شوی، باید به او بپیوندی.