گنجور

شمارهٔ ۳۳

وه که اگر روی تو در نظر آید مرا
عیش ز خورشید و مه روی نماید مرا
بسته تست این دلم با دگرانم مبند
کاش که با دیگران دل بگشاید مرا
جان من آن روز رفت کم رخت آمد به پیش
یاربم آن روز پیش، پیش نیاید مرا
روی نما شد ز اشک چهره من تا هنوز
از تو چه خونهای تر روی نماید مرا
خون مرا آب کرد گریه که در خدمتت
پیش ز من دور باد هیچ نیاید مرا
دل بشنیدم که دوش لعل تو بوسید و مرد
پیش چنین مردنی زیست نشاید مرا
سینه خسرو ز تست آیینه زنگ‌خورد
مصقل وصل تو کو تا بزداید مرا

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه که اگر روی تو در نظر آید مرا
عیش ز خورشید و مه روی نماید مرا
هوش مصنوعی: اگر چهره تو را ببینم، شادی‌ام از دیدن خورشید و ماه بیشتر خواهد شد.
بسته تست این دلم با دگرانم مبند
کاش که با دیگران دل بگشاید مرا
هوش مصنوعی: دل من را به دست دیگران ندهید، کاش که این دل تنها در اختیار خودم باشد و با هیچ‌کس دیگری گشوده نشود.
جان من آن روز رفت کم رخت آمد به پیش
یاربم آن روز پیش، پیش نیاید مرا
هوش مصنوعی: جان من در آن روزی که تو به دیدارم آمدی، رفت و دل باخت. ای کاش آن روز دوباره برگردد، اما چنین روزی برای من تکرار نخواهد شد.
روی نما شد ز اشک چهره من تا هنوز
از تو چه خونهای تر روی نماید مرا
هوش مصنوعی: چهره‌ام به خاطر اشک‌هایم به وضوح تغییر کرده و همچنان از یاد تو درد و غم‌های زیادی به قلبم می‌آید.
خون مرا آب کرد گریه که در خدمتت
پیش ز من دور باد هیچ نیاید مرا
هوش مصنوعی: گریه‌ام به خاطر تو زندگی‌ام را کم‌رنگ و بی‌روح کرده است، اما امیدوارم که هیچ چیزی در دوری‌ات بر من تأثیر نگذارد.
دل بشنیدم که دوش لعل تو بوسید و مرد
پیش چنین مردنی زیست نشاید مرا
هوش مصنوعی: دل شنیدم که دیشب لب‌های تو را بوسید و مردی که در برابر چنین ضعف و ناچیزی زندگی می‌کند، شایسته من نیست.
سینه خسرو ز تست آیینه زنگ‌خورد
مصقل وصل تو کو تا بزداید مرا
هوش مصنوعی: سینه خسرو در اثر عشق به تو مانند آینه‌ای شده که زنگ زده است. چه چیزی است که مرا از این آلودگی پاک کند؟