شمارهٔ ۳۱
باغم عشق تو می سازیم ما
با تو پنهان عشق می بازیم ما
در هوای وصل جان افروز تو
پای بند درگه نازیم ما
مردمی کن برقع از رخ برفکن
تا دل و دین هر دو در بازیم ما
یک زمان از سر بنه گردن کشی
تا به گردون سر برافرازیم ما
گر نخواهی گشت با ما مهربان
خانه هستی براندازیم ما
بعد از این با کس نه پیوندیم دل
بعد از این با خود نپردازیم ما
چون ز خسرو درد دل بشنید، گفت
غم مخور روزیت بنوازیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باغم عشق تو می سازیم ما
با تو پنهان عشق می بازیم ما
هوش مصنوعی: ما با عشق تو، جایی را مانند باغی زیبا میسازیم و در کنار تو به طور پنهانی، عشق را تجربه میکنیم.
در هوای وصل جان افروز تو
پای بند درگه نازیم ما
هوش مصنوعی: در هوای وصال تو که جان را پر از شوق و نشاط میکند، ما به این درگاه فخر و زیبایی وابستهایم.
مردمی کن برقع از رخ برفکن
تا دل و دین هر دو در بازیم ما
هوش مصنوعی: ای دل، چهرهات را از نقاب بیرون بیاور تا هم بتوانیم به عشق و هم به دیانت خود بپردازیم.
یک زمان از سر بنه گردن کشی
تا به گردون سر برافرازیم ما
هوش مصنوعی: مدتی سر خود را بالا بگیریم و با افتخار به آسمان نگاه کنیم.
گر نخواهی گشت با ما مهربان
خانه هستی براندازیم ما
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی با ما مهربان باشی، ما خانهات را خراب میکنیم.
بعد از این با کس نه پیوندیم دل
بعد از این با خود نپردازیم ما
هوش مصنوعی: از این به بعد با کسی رابطه نخواهیم داشت و دیگر به احساسات خودمان نیز رسیدگی نخواهیم کرد.
چون ز خسرو درد دل بشنید، گفت
غم مخور روزیت بنوازیم ما
هوش مصنوعی: وقتی خسرو درد دل را شنید، گفت نگران نباش، ما روزیت را با نوازش دادن تسکین میدهیم.