گنجور

شمارهٔ ۳۰

ای جهانی بنده چون من مر ترا
نیست چون من بنده دیگر ترا
دل چو نطفه در رحم خون می خورد
تا چرا زاد این چنین مادر ترا
از برای آفت جان منست
شانه گر ره می کند بر سر ترا
لشکر فتنه بکش، عالم بگیر
فتنه شد چون جملگی لشکر ترا
عالمی را از تو شد پیمانه پر
پر نگشت از خون کس ساغر ترا
من ز جورت مو شدم وز آه من
جز میان چیزی نشد لاغر ترا
نامسلمانی مکن شرمی بدار
چند گویم حال خسرو مر ترا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جهانی بنده چون من مر ترا
نیست چون من بنده دیگر ترا
هوش مصنوعی: ای جهان، بنده‌ای همچون من برای تو وجود ندارد، چون بنده‌ای دیگر نیست که به اندازۀ من به تو وابسته باشد.
دل چو نطفه در رحم خون می خورد
تا چرا زاد این چنین مادر ترا
هوش مصنوعی: دل مانند نطفه‌ای در رحم، به خاطر خونریزی و درد، در انتظار است تا ببیند که چرا این مادر (عشق یا زندگی) به این شکل به دنیا آمده است.
از برای آفت جان منست
شانه گر ره می کند بر سر ترا
هوش مصنوعی: شانه و موهای تو، جانم را به خطر می‌اندازد، حتی اگر به سمت تو هم بیفتد.
لشکر فتنه بکش، عالم بگیر
فتنه شد چون جملگی لشکر ترا
هوش مصنوعی: با نیروی خود، طرفداران فتنه را از خود دور کن و دنیا را از شر فتنه پاک کن، چرا که همهٔ موجودات به تو وابسته‌اند و تحت فرمان تو هستند.
عالمی را از تو شد پیمانه پر
پر نگشت از خون کس ساغر ترا
هوش مصنوعی: عالمی به واسطهٔ تو پر از شور و نشاط شد، اما هیچ‌کس از خون و رنج دیگران چیزی نمی‌نوشد.
من ز جورت مو شدم وز آه من
جز میان چیزی نشد لاغر ترا
هوش مصنوعی: من از محبت تو لاغر و نحیف شدم و تنها چیزی که از دل من بیرون آمد، آهی بود که به خاطر تو از سینه‌ام برآمد.
نامسلمانی مکن شرمی بدار
چند گویم حال خسرو مر ترا
هوش مصنوعی: به دیگران نگو که غیرت و ایمان نداری، بگذار کنارتان بگویم حال و روز کسی که در این وضعیت قرار دارد چه خبر است.