شمارهٔ ۲۸
قدری بخند و از رخ قمری نمای ما را
سخنی بگوی و از لب شکری نمای ما را
سخنی چو گوهرتر صدف لب تو دارد
سخن صدف رها کن، گهری نمای ما را
به نظر ندیده ام من اثر دهان تنگت
اگرت بود دهانی اثری نمای ما را
منم اندر این تمنا که ببینم از تو بویی
چو صبا خرامشی کن، کمری نمای ما را
ز خیال طره تو چو شب است روز عمرم
به کرشمه خنده ای زن، سحری نمای ما را
به زبان خویش گفتی که گذر کنم به کویت
مگذر ز گفته خود گذری نمای ما را
چو منت هزار عاشق بود، ای صنم، ولیکن
به همه جهان چو خسرو دگری نمای ما را
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1389/12/02 13:03
مجید بیگی
چو صبا خرامشی کن.
سحری نمای مارا.
گذری نمای ما را
1396/06/24 08:08
عباس
به همه جهان چو خسرو....
لطفا اشتباهات تایپی را تصحیح کنید.
1399/04/29 04:06
کاظم ایاصوفی
مصراع اول بیت چهارم ببینم از تو مویی صحیح است
1399/04/29 04:06
کاظم ایاصوفی
مصراع اول بیت آخر و لیکن درست است