شمارهٔ ۱۸۵۶
جان من، بی من درمانده تنها چونی؟
من ز غم سوخته گشتم، تو بگو تا چونی؟
بندگان را نرسد پرسش مخدوم، ولی
ای منت بنده، بگو بهر خدا تا چونی؟
هیچ می دانی کآخر غم تنهایی چیست؟
هیچ می پرسی، کای غمزده تنها چونی؟
بهر تسکین غریبی چه کمت خواهد شد؟
گر بگویی که چه حال است ترا یا چونی؟
بی من سوخته هر شب که حرامت بادا
با گل و نقل تر و جام مصفا چونی؟
خسرو از دست تو خود خون دلش می نوشد
تو بگو اینکه به نوشیدن صهبا چونی؟
خسرو از دست تو خود خون دلش می نوشد
تو بگو اینکه به نوشیدن صهبا چونی؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان من، بی من درمانده تنها چونی؟
من ز غم سوخته گشتم، تو بگو تا چونی؟
هوش مصنوعی: عزیز من، بدون من در کدام حالتی هستی؟ من از غم و اندوه در حال سوختنم، تو بفرما که حال تو چگونه است؟
بندگان را نرسد پرسش مخدوم، ولی
ای منت بنده، بگو بهر خدا تا چونی؟
هوش مصنوعی: بندگان نمیتوانند از مخدوم خود سوال کنند، اما ای بنده، به خاطر خدا بگو حال تو چگونه است؟
هیچ می دانی کآخر غم تنهایی چیست؟
هیچ می پرسی، کای غمزده تنها چونی؟
هوش مصنوعی: آیا میدانی پایان غم تنهایی چیست؟ آیا اصلاً از من میپرسی، ای غمگین تنها، حال و روزت چه طور است؟
بهر تسکین غریبی چه کمت خواهد شد؟
گر بگویی که چه حال است ترا یا چونی؟
هوش مصنوعی: برای آرامش دادن به غم دوری، چه چیز بهتر از این خواهد بود؟ اگر بگویی حال و روزت چطور است و اینکه در چه وضعیتی قرار داری؟
بی من سوخته هر شب که حرامت بادا
با گل و نقل تر و جام مصفا چونی؟
هوش مصنوعی: هر شبی که بی من میگذرد، گویی آتش افروخته است. تو چطور هستی؟ امیدوارم در کنار گل و شیرینی و جام صاف و خالی از زنگاری، خوشحال باشی.
خسرو از دست تو خود خون دلش می نوشد
تو بگو اینکه به نوشیدن صهبا چونی؟
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر تو بسیار غمگین و دلشکسته است و مانند کسی که اندوهش را با زهر دلی مینوشد، رنج میبرد. تو بگو که حالا در حالی که او چنین احساسی دارد، تو چرا به خوشی و لذت میپردازی؟
خسرو از دست تو خود خون دلش می نوشد
تو بگو اینکه به نوشیدن صهبا چونی؟
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر تو به شدت ناراحت و دردمند است، تو باید بگویی که چطور میتوانی از نوشیدن شراب لذت ببری؟