گنجور

شمارهٔ ۱۸۵۲

نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی
باده نوش و گذر از وعد و وعید، ای ساقی
روز محشر نبود هیچ حسابش به یقین
هر که در کوی مغان گشت شهید، ای ساقی
گشت پیمانه چو تسبیح روان در کف شیخ
تا ز لعل تو یکی جرعه کشید، ای ساقی
حاصل از عمر ندارد به جز از حسرت و درد
هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقی
آنکه در کوی محبت قدم از صدق نهاد
دگر او پند ادیبان نشنید، ای ساقی
بارها کرده بدم توبه ز می، باز مرا
چشم مست تو به میخانه کشید، ای ساقی
زاهد از شرم تو دایم سرانگشت گزد
جز در میکده جایی مگرید، ای ساقی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی
باده نوش و گذر از وعد و وعید، ای ساقی
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و طبیعت در حال شکفتن است، جشن و شادی به اوج خود رسیده است. ای ساقی، بیا و شراب بنوش و از وعده‌ها و قول‌های ناتمام بگذر.
روز محشر نبود هیچ حسابش به یقین
هر که در کوی مغان گشت شهید، ای ساقی
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هیچ‌گونه حساب و کتابی نیست و بر کسی که در میخانه مغان جان داده باشد، به‌طور قطع حسابی در نظر گرفته نمی‌شود، ای ساقی.
گشت پیمانه چو تسبیح روان در کف شیخ
تا ز لعل تو یکی جرعه کشید، ای ساقی
هوش مصنوعی: وقتی پیمانه مانند تسبیح در دستان شیخ به حرکت درآمد، او از عشق تو یک جرعه نوشید، ای ساقی.
حاصل از عمر ندارد به جز از حسرت و درد
هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقی
هوش مصنوعی: زندگی هیچ ثمره‌ای جز حسرت و درد برای کسی ندارد؛ آنکه به عیش و خوشی مشغول است، از میخانه دور است، ای ساقی.
آنکه در کوی محبت قدم از صدق نهاد
دگر او پند ادیبان نشنید، ای ساقی
هوش مصنوعی: آن کسی که با صداقت و ایمان وارد دنیای عشق و محبت شده، دیگر به نصایح و توصیه‌های حکیمان توجهی نمی‌کند، ای ساقی.
بارها کرده بدم توبه ز می، باز مرا
چشم مست تو به میخانه کشید، ای ساقی
هوش مصنوعی: بارها تصمیم به ترک مشروبات گرفته‌ام، اما بار دیگر نگاهی که تو به من می‌کنی، مرا به سمت میخانه می‌کشاند، ای ساقی.
زاهد از شرم تو دایم سرانگشت گزد
جز در میکده جایی مگرید، ای ساقی
هوش مصنوعی: ای ساقی، زاهد به خاطر شرم و حیا، مدام انگشت خود را می‌گزد و جز در میکده، در هیچ جا گریه نمی‌کند.

حاشیه ها

1388/10/16 10:01
محمد غافری

مصراع دوم بیت چهارم بایستی این چنین خوانده شد:
هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقی
یعنی شخصی که هنگام عید از میخانه دور (بعید) باشد حاصلی از عمر بجز حسرت و درد ندارد
مصراع دوم بیت آخر هم باید چنین باشد:
جز در میکده جایی مگرید، ای ساقی
مگریدن به معنی خراشیدن و همچنین گشت و سیر نمودن است. کسی در میکده را گاز نمی گیرد!
---
پاسخ: با تشکر، «به عید» با «بعید» و «مگزید» با «مگرید» جایگزین شد.

1391/11/16 10:02
مهدی جلیلی

(چسم) مست تو به میخانه کشید ای ساقی
اصلاح شود