شمارهٔ ۱۸۴۳
چه شدت که از کرشمه نظری به ما نکردی؟
سخنی برون ندادی، شکری عطا نکردی
چو گیا به خاک سودم سر خود به زیر پایت
تو چو باد برنگشتی، مدد گیا نکردی
به دلم چه خانه سازی که هزار خانه دارد
ز هزار تیر مژگان چو یکی خطا نکردی
ز طواف کعبه خود چه دوانیم به کعبه؟
ز هزار حاجت من چو یکی روا نکردی
همه عمر وعده کردی، طمع وفا نکردم
که چو عمر بیوفایی سزد، ار وفا نکردی
تو ز حال من چه دانی که به خون چگونه غرقم
چو در این محیط هامون گهی آشنا نکردی
بکن، ای دو دیده، گر چه سر مردمی نداری
نظری به حال خسرو چو به کار ما نکردی
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شدت که از کرشمه نظری به ما نکردی؟
سخنی برون ندادی، شکری عطا نکردی
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است که حتی یک نگاه محبتآمیز هم به ما نکردی. نه سخنی گفتی و نه حتی قدردانیای کردی.
چو گیا به خاک سودم سر خود به زیر پایت
تو چو باد برنگشتی، مدد گیا نکردی
هوش مصنوعی: زمانی که من مانند گیاهی به خاک میافتم، سرم را به زیر پایت میگذارم، تو مانند بادی میگذری و برنمیگردی، و حتی به من کمک نمیکنی مانند گیاهی که به خاک میافتد.
به دلم چه خانه سازی که هزار خانه دارد
ز هزار تیر مژگان چو یکی خطا نکردی
هوش مصنوعی: دل من پر از عشق است و به مانند هزاران خانه، احساسات و آرزوهای زیادی را در خود جای داده است. اگر چه چشمان معشوق هزاران تیر به سمت دل من پرتاب کردهاند، اما نتوانستهاند دل مرا به درد آورند یا خطایی به وجود آورند.
ز طواف کعبه خود چه دوانیم به کعبه؟
ز هزار حاجت من چو یکی روا نکردی
هوش مصنوعی: ما چرا به دور کعبه بگردیم وقتی که خود کعبه به ما توجهی ندارد؟ از میان هزار آرزویی که دارم، حتی یکی را هم برآورده نکردی.
همه عمر وعده کردی، طمع وفا نکردم
که چو عمر بیوفایی سزد، ار وفا نکردی
هوش مصنوعی: تمام عمر وعده وفا دادی، اما من هرگز انتظار نداشتم که به وعدهات عمل کنی. زیرا اگر عمر تو پر از بیوفایی است، پس چرا انتظار داشته باشم که وفا کنی؟
تو ز حال من چه دانی که به خون چگونه غرقم
چو در این محیط هامون گهی آشنا نکردی
هوش مصنوعی: تو از حال و روز من هیچ خبر نداری، در حالی که چقدر در درد و رنج غرق شدهام. تو حتی یک بار هم مرا در این محيط غمانگیز تنها گذاشتی و به من محبت نکردی.
بکن، ای دو دیده، گر چه سر مردمی نداری
نظری به حال خسرو چو به کار ما نکردی
هوش مصنوعی: ای دو چشم، اگرچه تو هم از نظر انسانی برخوردار نیستی، اما نگاهی به حال ما به سوی خسرو نینداز.