گنجور

شمارهٔ ۱۸۳۹

هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کنی
چند کافر کیش باشی، چند بی دینی کنی؟
صورت چین نایدت از هیچ رویی در نظر
با چنان رو گر نظر در صورت چینی کنی
آینه کو تا ببینی و ببوسی لعل خویش
وز دهان خویشتن هر دم شکرچینی کنی
گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید
بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی
آینه بینی و پس گویی که من خود بین نیم
چون ببینی آینه، ناچار خودبینی کنی
گویی اندر گیسوی مشکین من مسکین شوی
گر همان سودا نبینی، بر که مسکینی کنی
مست حسنی و ز خوی بد تویی نقل ترش
جان خسرو هست، اگر رغبت به شیرینی کنی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر زمانی از کرشمه خویشتن بینی کنی
چند کافر کیش باشی، چند بی دینی کنی؟
هوش مصنوعی: هر وقت خود را به شیوه‌ای خاص و با ناز و کرشمه نشان می‌دهی، باید بدانی که در آن لحظه ممکن است چقدر از اصول مذهبی و باورهای خود فاصله بگریزی.
صورت چین نایدت از هیچ رویی در نظر
با چنان رو گر نظر در صورت چینی کنی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به زیبایی چهره‌ات توجه کنی و آن را ببینی، باید به دیگر ویژگی‌ها و زیبایی‌های درون نیز توجه کنی، زیرا زیبایی ظاهری بدون درک عمق شخصیت هیچ ارزشی ندارد.
آینه کو تا ببینی و ببوسی لعل خویش
وز دهان خویشتن هر دم شکرچینی کنی
هوش مصنوعی: آینه‌ای وجود ندارد تا بتوانی زیبایی خود را ببینی و ببوسی، و هر لحظه از دهان خود برای جمال و زیبایی‌ات قدردانی کنی.
گر به روی زهره گردون کنی دندان سفید
بر شرف جای مهت گویی که پروینی کنی
هوش مصنوعی: اگر دندان‌ سفید و زیبایی بر چهره آسمان بزنی، به گونه‌ای که بر زیبایی‌ات افزوده شود، انگار که می‌خواهی خود را به ستاره‌ی پروین رسانده و جلوه‌گری کنی.
آینه بینی و پس گویی که من خود بین نیم
چون ببینی آینه، ناچار خودبینی کنی
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که وقتی به آینه نگاه می‌کنی و تصویر خود را می‌بینی، ناگزیر به خود کیفی می‌پردازی و خود را بهتر درک می‌کنی. این نشان‌دهنده این است که آینه نه تنها تصویر ظاهری انسان را منعکس می‌کند، بلکه باعث می‌شود که فرد به خود و هویت خود توجه بیشتری داشته باشد.
گویی اندر گیسوی مشکین من مسکین شوی
گر همان سودا نبینی، بر که مسکینی کنی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در گیسوان مشکی من، اگر آن حسرت و آرزوی خاصی را نداشته باشی، بر کی مسکین و بی‌چاره خواهی بود.
مست حسنی و ز خوی بد تویی نقل ترش
جان خسرو هست، اگر رغبت به شیرینی کنی
هوش مصنوعی: تو در شعف و شادی هستی، اما به خاطر طبیعت ناخوشایندت، داستان تلخی به جان خسرو وارد می‌شود. اگر بخواهی به شیرینی و لذت نزدیک شوی، باید از آن خوی بد فاصله بگیری.