شمارهٔ ۱۸۳۶
سبزه نوخیز است و باران در فشان آید همی
میل دل بر سبزه و آب روان آید همی
ابر گوهر بار پنداری که از دریا کنار
بار مروارید بسته کاروان آید همی
جای آن باشد که دل چون گل ز شادی بشکفد
کز صبا امروز بوی آن جوان آید همی
می رود آن نازنین گیسوکشان از هر طرف
صد هزاران دل به دنبالش کشان آید همی
جان من گر زنده ماند جاودان نبود عجب
کآب حیوان از لبت در جوی جان آید همی
وه که هر شب با چنان فریاد کاندر کوی تست
خواب در چشمت ندانم بر چه سان آید همی
باد هر دم تازه تر گلزار حسنت کز چه رو
هر سحر خسرو چو بلبل در فغان آید همی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سبزه نوخیز است و باران در فشان آید همی
میل دل بر سبزه و آب روان آید همی
هوش مصنوعی: سبزه تازهای در حال روییدن است و باران به زمین میبارد. دل انسان به طبیعت و زیبایی سبزه و جویبارها گرایش دارد.
ابر گوهر بار پنداری که از دریا کنار
بار مروارید بسته کاروان آید همی
هوش مصنوعی: ابر را مانند گوهری تصور کن که باران میبارد و از دریا نزدیک ساحل، کاروانی که بار مروارید دارد، در حال حرکت است.
جای آن باشد که دل چون گل ز شادی بشکفد
کز صبا امروز بوی آن جوان آید همی
هوش مصنوعی: دل باید مانند گلی از شادی باز شود، چرا که امروز نسیم، بوی آن جوان را به همراه دارد.
می رود آن نازنین گیسوکشان از هر طرف
صد هزاران دل به دنبالش کشان آید همی
هوش مصنوعی: آن دختر زیبا با موهای افشانش از هر سو میرود و به دنبال او دلهای بسیاری میآیند.
جان من گر زنده ماند جاودان نبود عجب
کآب حیوان از لبت در جوی جان آید همی
هوش مصنوعی: اگر جان من تا ابد زنده باشد، شگفتی ندارد که آب حیات از لبت به جوی جان سرازیر شود.
وه که هر شب با چنان فریاد کاندر کوی تست
خواب در چشمت ندانم بر چه سان آید همی
هوش مصنوعی: ای کاش هر شب با صدای بلندی که در کوی تو میزنم، خواب به چشمانت بیاید و ندانم این خواب چگونه به سراغت میآید.
باد هر دم تازه تر گلزار حسنت کز چه رو
هر سحر خسرو چو بلبل در فغان آید همی
هوش مصنوعی: هر صبح که شروع میشود، نسیم تازهای از باغ زیباییات میوزد و به همین خاطر، هر روز صبح، شاهحسین مانند بلبل در حال ناله و فریاد به خاطر توست.