گنجور

شمارهٔ ۱۸۲۱

بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان خوشتری
دلدادگان خویش را می کش که از جان خوشتری
در هوشیاری مهوشی، سرمست و غلتان دلکشی
چون مو کنی شانه کشی، طره پریشان خوشتری
چوگانت سر جو از همه، سر برد گو از همه
خوش می بری گو از همه، در لعب چوگان خوشتری
با آنکه خوش باشد چمن با سرو و نسرین و سمن
بسیار دیدم در تو من، بسیار از ایشان خوشتری
هر چند می بینم ترا، تشنه ترست این دل مرا
خواهم بیاشامم ترا کز آب حیوان خوشتری
گر چه جوانی خوش بود، بی تو ندانم خوش بود
ور زندگانی خوش بود، حقا که تو زان خوشتری
باری چه باشد دل ببین کانجا کنی منزل گزین
در چار سوی دل نشین کز هشت بستان خوشتری
نقش تو، ای شمع چگل، بیرون دهم زین آب و گل
لیکن تویی چون گنج دل، در کنج ویران خوشتری
دارم به دل درد قوی، می خواهمش منزل قوی
با آنکه درد خسروی، لیکن ز درمان خوشتری

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان خوشتری
دلدادگان خویش را می کش که از جان خوشتری
هوش مصنوعی: ای سرو زیبای روان، به جلوه‌گری بپرداز و دل‌های عاشقانت را به سوی خود جلب کن، چرا که تو برتر از جان آنان هستی.
در هوشیاری مهوشی، سرمست و غلتان دلکشی
چون مو کنی شانه کشی، طره پریشان خوشتری
هوش مصنوعی: در حالت هوشیاری و بی‌هوشی، سرمست و پرمشغله‌ای، مانند موهایی که به آرامی شانه می‌زنی، زیبایی‌های آشفته‌ات دیدنی‌تر است.
چوگانت سر جو از همه، سر برد گو از همه
خوش می بری گو از همه، در لعب چوگان خوشتری
هوش مصنوعی: وقتی در میدان چوگان هستی، به خوبی می‌توانی سر از دیگران بلند کنی و برتری خود را نشان دهی. از این رو، باید با شادی و لذت به بازی ادامه دهی و از این خوشی‌ها بهره‌مند شوی. این بازی، برای تو سرشار از خوشی و منزلت است.
با آنکه خوش باشد چمن با سرو و نسرین و سمن
بسیار دیدم در تو من، بسیار از ایشان خوشتری
هوش مصنوعی: با وجود اینکه چمن با سرو و نسرین و سمن زیباست، من در تو چیزهای بیشتری دیده‌ام که از همه آنها زیباتر است.
هر چند می بینم ترا، تشنه ترست این دل مرا
خواهم بیاشامم ترا کز آب حیوان خوشتری
هوش مصنوعی: هرچند که تو را می‌بینم، دل من همچنان تشنه‌تر است. می‌خواهم تو را بنوشم، زیرا از آب زندگی برایم بهتر و دلپذیرتری.
گر چه جوانی خوش بود، بی تو ندانم خوش بود
ور زندگانی خوش بود، حقا که تو زان خوشتری
هوش مصنوعی: اگرچه جوانی و خوشی زندگی خوب است، اما بی تو نمی‌دانم این خوشی چه ارزشی دارد. واقعاً تو برای من از همه آن خوشی‌ها عزیزتری.
باری چه باشد دل ببین کانجا کنی منزل گزین
در چار سوی دل نشین کز هشت بستان خوشتری
هوش مصنوعی: به هر حال، دل را ببین که چه چیزی می‌طلبد؛ آیا در اینجا می‌خواهی اقامت کنی؟ در چهار سوی دل جا بگیر، چون در هشت باغ، زیباترین چیزها در انتظار توست.
نقش تو، ای شمع چگل، بیرون دهم زین آب و گل
لیکن تویی چون گنج دل، در کنج ویران خوشتری
هوش مصنوعی: شما مانند شمعی زیبا و درخشان هستید که می‌خواهم نور شما را از این جهان مادی نشان دهم. اما تو در عمق دل و در تاریکی‌ها همچون گنجی بی‌نظیر پنهان هستی و زیباترین وجود را در خود داری.
دارم به دل درد قوی، می خواهمش منزل قوی
با آنکه درد خسروی، لیکن ز درمان خوشتری
هوش مصنوعی: من دلی پر از درد دارم و به دنبال مسکنی قوی هستم. با اینکه درد من بزرگ است، اما درمان آن خوشایندتر به نظر می‌رسد.