گنجور

شمارهٔ ۱۸۲۰

ای مردم دیده نکویی
شاد آنکه درون چشم اویی
من بی تو چگویمت که چونم
بی من تو چگونه ای، نگویی
سیب ار چه تراست، آب او را
چاه زنخ تو برد گویی
بر پسته لب تو تا نخندید
از پسته نرفت تنگ خویی
بر مشک دهی به خون گواهی
گر طره خویشتن ببویی
گل پیش تو، گر به باغ رانی
خیزد به هزار تازه رویی
دریاب که گوهری چو اشکم
در خاک نیابی، ار بجویی
من پای ز آب دیده شویم
تو دست ز خون من نشویی
با این همه از تو چشم بد دور
ای مردم دیده را نکویی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مردم دیده نکویی
شاد آنکه درون چشم اویی
هوش مصنوعی: ای مردم، کسی که درون چشمان شماست، باعث شادی و خوشحالی شماست.
من بی تو چگویمت که چونم
بی من تو چگونه ای، نگویی
هوش مصنوعی: بدون تو نمی‌دانم چه احساسی دارم و تو نیز نگو که بدون من چگونه‌ای.
سیب ار چه تراست، آب او را
چاه زنخ تو برد گویی
هوش مصنوعی: اگرچه سیب را به تو نسبت می‌دهند، اما آب آن به خاطر چاه گلو و گردن تو به درون می‌رود.
بر پسته لب تو تا نخندید
از پسته نرفت تنگ خویی
هوش مصنوعی: تا زمانی که لب‌های تو به خنده نیامده، من از کم‌محبی و بی‌محبتی دور نمی‌شوم.
بر مشک دهی به خون گواهی
گر طره خویشتن ببویی
هوش مصنوعی: اگر بر مشک خون گواهی بدهی، نشان می‌دهد که اگر بوی موهای خودت را بشنوی، چه تأثیری بر تو خواهد گذاشت.
گل پیش تو، گر به باغ رانی
خیزد به هزار تازه رویی
هوش مصنوعی: اگر تو گل را به باغ بفرستی، آن گل با هزار چهره و زیبایی تازه می‌شکفد.
دریاب که گوهری چو اشکم
در خاک نیابی، ار بجویی
هوش مصنوعی: بفهم که اگر به دنبالش بگردی، نمی‌توانی گوهری به ارزش اشک من در خاک پیدا کنی.
من پای ز آب دیده شویم
تو دست ز خون من نشویی
هوش مصنوعی: من با اشک‌هایم خودم را تمیز می‌کنم، اما تو با خون من خود را پاک نمی‌کنی.
با این همه از تو چشم بد دور
ای مردم دیده را نکویی
هوش مصنوعی: با وجود همه این مسائل، ای مردم، از تو دوری از چشم بد به دور باشد و زیبایی‌ها را ببینید.