گنجور

شمارهٔ ۱۸۰۸

مرا چند آخر از خود دور داری؟
دلم را در هم و رنجور داری
روا داری که با آن روی چو شمع
شب تاریک ما بی نور داری
میان داری چو زنبوران کافر
مژه کافرتر از زنبور داری
ز رسوایی مرنج، آخر محال است
که عاشق باشی و مستور داری!
بتی گر داری، از فردا میندیش
که در خانه بهشت و حور داری
تو آن سلطان خوبانی، نگارا
که همچون فتنه صد دستور داری
ز چندان دل که ویران کرده تست
چه باشد گر یکی معمور داری؟
چو آتش در زدی، باری همین بین
چنین باشد که خود را دور داری
معافی، گر نمی پرسی ز خسرو
که خوبی و دل مغرور داری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا چند آخر از خود دور داری؟
دلم را در هم و رنجور داری
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی من را از خودت دور کنی؟ دلم را آشفته و رنجیده نگه داشته‌ای.
روا داری که با آن روی چو شمع
شب تاریک ما بی نور داری
هوش مصنوعی: تو اجازه می‌دهی که با زیبایی‌ات مانند شمعی در شب تاریک، روشنایی ما را تأمین کنی.
میان داری چو زنبوران کافر
مژه کافرتر از زنبور داری
هوش مصنوعی: وقتی در میان افرادی که کافرند قرار داری، مژه‌هایت هم به نوعی از آن‌ها کافرتر به نظر می‌رسد.
ز رسوایی مرنج، آخر محال است
که عاشق باشی و مستور داری!
هوش مصنوعی: از شرم و رسوایی نترس، زیرا غیر ممکن است که عاشق باشی و خود را پنهان کنی!
بتی گر داری، از فردا میندیش
که در خانه بهشت و حور داری
هوش مصنوعی: اگر بتی داری، نگران فردا نباش، چون در خانه‌ات بهشت و حوری خواهی داشت.
تو آن سلطان خوبانی، نگارا
که همچون فتنه صد دستور داری
هوش مصنوعی: تو ای سرور زیبایی‌ها، ای محبوب، همانند یک آشفتگی، دستورات زیادی داری.
ز چندان دل که ویران کرده تست
چه باشد گر یکی معمور داری؟
هوش مصنوعی: اگر دل تو به خاطر عشق کسی ویران شده باشد، چه فرقی می‌کند که یکی دیگر را سالم و آباد داشته باشی؟
چو آتش در زدی، باری همین بین
چنین باشد که خود را دور داری
هوش مصنوعی: وقتی آتش به وجود می‌آید، باید ببینی که آیا می‌خواهی از آن دوری کنی یا با آن مواجه شوی.
معافی، گر نمی پرسی ز خسرو
که خوبی و دل مغرور داری
هوش مصنوعی: اگر از خسرو حال مرا نمی‌پرسی، بدان که خود را به خوبی نشان می‌دهی و دلت پر از غرور است.