گنجور

شمارهٔ ۱۸۰۷

شکستی طره، تا در سر چه داری؟
نگویی کینه با چاکر چه داری؟
کله کج کرده ای از بهر آن راست
که خون ریزی، دگر در سر چه داری؟
مسلمان کشتن اندر مذهب تست
بجز این خود تو، ای کافر، چه داری؟
مسلمانی ست این، آخر نه کفرست؟
ستم را، بیوفا، داور چه داری؟
ربودی جان ز خلقی از نگاهی
کنون تا چشم دیگر بر چه داری؟
ورق چون داغ شد، ابتر نگردد
چو داغم کرده ای، ابتر چه داری؟
اگر من گفته ام کز تو صبورم
دروغی گفته ام، باور چه داری؟
غمی دادی و آن دل را سپردم
من اینک حاضرم، دیگر چه داری؟
گرم دیوانه خواهی داشت در دشت
میان بربسته ام بر هر چه داری؟
فتاده سوختم بر خاک راهت
چنینم خاک و خاکستر چه داری؟
بر آب دیده خسرو ببخشای
چو جان تر کرد، چشمش تر چه داری؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکستی طره، تا در سر چه داری؟
نگویی کینه با چاکر چه داری؟
هوش مصنوعی: وقتی موی توا را به هم ریختی و به من نگاه کردی، چه رازهایی در ذهنت داری؟ آیا می‌توانی بگویی که از من به دل کینه‌ای داری؟
کله کج کرده ای از بهر آن راست
که خون ریزی، دگر در سر چه داری؟
هوش مصنوعی: تو به خاطر خون‌ریزی، طوری سر خود را کج کرده‌ای که گویی در سر خود چیزی غیر از آن چیزی که به صورت ظاهری می‌نمایی، داری.
مسلمان کشتن اندر مذهب تست
بجز این خود تو، ای کافر، چه داری؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در دین اسلام، کشتن دیگران پذیرفته نشده است و از طرفی به فرد غیرمؤمن اشاره می‌کند و می‌پرسد که او چه چیزی غیر از این عقیده دارد. این بیان به نوعی به نقد باورها و رفتارهای افرادی می‌پردازد که به نام دین اقدام به خشونت می‌کنند.
مسلمانی ست این، آخر نه کفرست؟
ستم را، بیوفا، داور چه داری؟
هوش مصنوعی: این فرد مسلمان است و آیا این عمل او نشانه کفر نیست؟ ای بی‌وفا، داور، چه نقشی در ستم داری؟
ربودی جان ز خلقی از نگاهی
کنون تا چشم دیگر بر چه داری؟
هوش مصنوعی: تو با یک نگاه جان من را از دیگران گرفته‌ای، حالا بگو برای من چه چیزی را در نظر داری وقتی که دوباره به من نگاه می‌کنی؟
ورق چون داغ شد، ابتر نگردد
چو داغم کرده ای، ابتر چه داری؟
هوش مصنوعی: وقتی ورق داغ می‌شود، نمی‌تواند ناقص بماند؛ حالا که تو مرا داغ کرده‌ای، چه چیزی در دست داری که ناقص باشد؟
اگر من گفته ام کز تو صبورم
دروغی گفته ام، باور چه داری؟
هوش مصنوعی: من اگر گفته‌ام که در برابر تو صبورم، در واقع دروغ گفته‌ام. حالا باور کن که چقدر برای من سخت است.
غمی دادی و آن دل را سپردم
من اینک حاضرم، دیگر چه داری؟
هوش مصنوعی: تو غمی به من دادی و من دل خود را به آن سپردم. حالا آماده‌ام، ببین چه چیز دیگری برایم داری؟
گرم دیوانه خواهی داشت در دشت
میان بربسته ام بر هر چه داری؟
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی یک دیوانه داغ و پرشور در بیابان داشته باشی، من همه‌چیز را که داری، بر دوش کشیدم و به اینجا آورده‌ام.
فتاده سوختم بر خاک راهت
چنینم خاک و خاکستر چه داری؟
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و اشتیاقی که به تو دارم، در مسیر تو دچار سوختگی شده‌ام و حالا مانند خاک و خاکستر شده‌ام. تو چه چیزی برای من داری که در این وضعیت به آن نیازمند باشم؟
بر آب دیده خسرو ببخشای
چو جان تر کرد، چشمش تر چه داری؟
هوش مصنوعی: وقتی که خسرو اشک بر آب می‌ریزد و حس می‌کند جانش تر شده، تو چه اهمیتی به اشک او می‌دهی؟