گنجور

شمارهٔ ۱۸۰۱

ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی
دستور بود فتنه به ملک تو که رانی
صد تیر جفا می گذرانی ز جگرها
بازوت قوی باد که خوش می گذرانی
چشمم که دوید از پی دیدار ندیدت
این است سزایش که به تیرش برانی
سبزه که دمد از گل عشاق تو، ای ترک
خنگ تو بود سوخته، هان تا بچرانی
از آب و گلم گرد برآورد هوایت
تا چند به دنبال خودم خاک خورانی؟
ما را تو مکش در هوس آن لب شیرین
این سوی در آیم، گرم آن سوی برانی
گفتی که زبانیم جز از تو همه کس، وای
ما را بمکش گر تو حیات دگرانی
هستی تو اگر شاد به رنجیدن خسرو
من سینه کنم پاره، تو گر جامه درانی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنکه تو سلطان همه سیمبرانی
دستور بود فتنه به ملک تو که رانی
هوش مصنوعی: ای کسی که تو فرمانروای تمام ساکنان سرزمین خود هستی، آیا ندانسته‌ای که در قلمرو تو فتنه‌ای به وقوع پیوسته است؟
صد تیر جفا می گذرانی ز جگرها
بازوت قوی باد که خوش می گذرانی
هوش مصنوعی: تو با بی‌رحمی بسیاری از زخم‌ها را به دل‌ها می‌زنی، اما بازوهایت همچنان نیرومند است و این نشان می‌دهد که تو به خوبی از این شرایط عبور می‌کنی و لحظات خوشی را تجربه می‌کنی.
چشمم که دوید از پی دیدار ندیدت
این است سزایش که به تیرش برانی
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانم به دنبال دیدن تو دوید و تو را نیافتم، نتیجه‌اش همین است که تو مرا با تیر نگاهت می‌زنی.
سبزه که دمد از گل عشاق تو، ای ترک
خنگ تو بود سوخته، هان تا بچرانی
هوش مصنوعی: سبزه‌ای که در حضور عشق تو تازه می‌شود، ای معشوق خنگ من، سوخته و پژمرده است. مراقب باش تا دوباره آن را با حرکت خود به زندگی برگردانی.
از آب و گلم گرد برآورد هوایت
تا چند به دنبال خودم خاک خورانی؟
هوش مصنوعی: تا چه زمانی می‌خواهی به خاطر عشقت و حسرت آن، خود را در گرد و غبار خاک غرق کنی و از اصل و ریشه‌ات فاصله بگیری؟
ما را تو مکش در هوس آن لب شیرین
این سوی در آیم، گرم آن سوی برانی
هوش مصنوعی: مرا در آرزوی آن لب شیرین نکش، زیرا من به این سو می‌آیم و تو از آن سو مرا دور می‌کنی.
گفتی که زبانیم جز از تو همه کس، وای
ما را بمکش گر تو حیات دگرانی
هوش مصنوعی: گفتی که ما فقط به خاطر تو صحبت می‌کنیم، پس ای کاش ما را به دردسر نیندازی اگر تو حیات دیگری برای دیگران باشی.
هستی تو اگر شاد به رنجیدن خسرو
من سینه کنم پاره، تو گر جامه درانی
هوش مصنوعی: اگر تو خوشحال باشی و به خاطر من رنج بکشی، من هم با دل شکسته و پاره پاره می‌شوم، پس اگر تو لباس خود را کنار بگذاری و رنج بکشی، قلب من هم به درد خواهد آمد.