شمارهٔ ۱۷۹۸
دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی
ببریدی و رنج من غمخوارندیدی
بسیار کشیدم غم و رنج تو و اندک
آن را به میان اندک و بسیار ندیدی
آماج خدنگ ستمم ساختی آخر
جز من دگری لایق این کار ندیدی
باری تو بزی شاد که داری دل خرم
چون که نشدی عاشق و آزار ندیدی
بیداری شبهام چه دیدی تو که هرگز
در خواب گهی دیده بیدار ندیدی؟
بیمار چه پرسی تو که بیمار نگشتی
تیمار چه دانی تو که تیمار ندیدی
خسرو، تو بسی غصه کشیدی ز چنان شوخ
باز از دل گمراه تو انکار ندیدی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیدی که حق خدمت بسیار ندیدی
ببریدی و رنج من غمخوارندیدی
هوش مصنوعی: شاهد بودی که با وجود تلاش بسیار من، کمک و حمایت زیادی از سوی دیگران دریافت نکردم و با این حال، درد و رنج من را هم درک نکردند.
بسیار کشیدم غم و رنج تو و اندک
آن را به میان اندک و بسیار ندیدی
هوش مصنوعی: من خیلی دردی که به خاطر تو کشیدم را تحمل کردهام، اما تو حتی کمی از آن را هم ندیدی.
آماج خدنگ ستمم ساختی آخر
جز من دگری لایق این کار ندیدی
هوش مصنوعی: تو به من تیر ستم را نشانهگیری کردی و در نهایت هیچکس دیگری را شایسته این کار ندیدی.
باری تو بزی شاد که داری دل خرم
چون که نشدی عاشق و آزار ندیدی
هوش مصنوعی: پس خوشحال باش و زندگی کن، چرا که دلی شاداب و خوشحالی داری و چون عاشق نشدهای، از درد و رنج نیز در امان هستی.
بیداری شبهام چه دیدی تو که هرگز
در خواب گهی دیده بیدار ندیدی؟
هوش مصنوعی: بیداری شبهای من را چه تجربهای داشتی که هرگز در خواب، لحظهای بیدار را ندیدی؟
بیمار چه پرسی تو که بیمار نگشتی
تیمار چه دانی تو که تیمار ندیدی
هوش مصنوعی: چرا از حال بیمار میپرسی وقتی خودت تجربه بیماری را نداشتی؟ چگونه میتوانی از مراقبت و پرستاری بگویی در حالی که آن را تجربه نکردهای؟
خسرو، تو بسی غصه کشیدی ز چنان شوخ
باز از دل گمراه تو انکار ندیدی
هوش مصنوعی: خسرو، تو به خاطر آن معشوقهی بازیگوش خود غمها و سختیهای زیادی را تحمل کردی، اما هیچگاه از دل گمراه خود از او روی گردان نبودی و انکار نکردی.