گنجور

شمارهٔ ۱۷۹۶

رخساره مکن راست به جایی که تو باشی
ور راست کنی، طرفه بالایی که تو باشی
گفتی چو ببینی رخ ما را غم خود خور
از جان که کند یاد به جایی که تو باشی؟
از دیده نیفتد گذرش بر تو نگویی
تا خاک شوم در ته پایی که تو باشی
شاید که نیاری به نظر ملک جهان را
در کلبه احزان گدایی که تو باشی
خلقی به دم سرد بمیرد به درت، آنکه
خورشید نتابد به سرایی که تو باشی
خسرو، اگر از شعر برانی سخن عشق
احسنت، زهی شعر سرایی که تو باشی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخساره مکن راست به جایی که تو باشی
ور راست کنی، طرفه بالایی که تو باشی
هوش مصنوعی: چهره‌ات را در جایی که هستی، به خودت نچسبان و اگر هم راست باشد، زیبایی‌اش به تو مربوط می‌شود.
گفتی چو ببینی رخ ما را غم خود خور
از جان که کند یاد به جایی که تو باشی؟
هوش مصنوعی: به من گفته‌ای که وقتی چهره ما را ببینی، غم و اندوه خود را فراموش کن. چه کسی می‌تواند به یاد کسی باشد که در کنارش است؟
از دیده نیفتد گذرش بر تو نگویی
تا خاک شوم در ته پایی که تو باشی
هوش مصنوعی: اگر از نظر دور شوم و نتوانم تو را ببینم، نمی‌گویم تا زمانی که خاک شوم و زیر پای تو باشم.
شاید که نیاری به نظر ملک جهان را
در کلبه احزان گدایی که تو باشی
هوش مصنوعی: شاید تو نتوانی به ارزش دنیا پی ببری وقتی در خانه‌ای پر از غم و درد، در شرایط سختی زندگی می‌کنی.
خلقی به دم سرد بمیرد به درت، آنکه
خورشید نتابد به سرایی که تو باشی
هوش مصنوعی: مردمی هستند که در سایه‌سار تو زندگی را با نومیدی سپری می‌کنند، و کسی که در چنین وضعیتی قرار گیرد، هرگز نخواهد دید که نور زندگی بر آستان تو بتابد.
خسرو، اگر از شعر برانی سخن عشق
احسنت، زهی شعر سرایی که تو باشی
هوش مصنوعی: اگر خسرو را از شعر برانی، سخن عشق را خوب می‌گویی. چه شعر زیبایی است که تو سروده‌ای.