شمارهٔ ۱۷۹۵
چون می نرسد دست به پایی که تو داری
کم زانکه شوم خاک سرایی که تو داری
بازند جهان را به یکی داو، بنازند
من هر دو ببازم به دغایی که تو داری
زنهار نجویی دلِ آزردهی ما را
ای بادِ صبا، گشت به جایی که تو داری
گر بد نکنی دل، تنِ تو تن نتوان گفت
جانی ست نهان زیرِ قبایی که تو داری
افسوس بُوَد جورِ تو بر هر دل و جانی
من دانم و من، قدرِ جفایی که تو داری
صد خرقهی صوفی به خرابات گرو کرد
آن نرگسِ مخمورِ بلایی که تو داری
رنجه مشو ای زاهدِ نیک، از پی من، زآنک
دل باز نیاید به دعایی که تو داری
خسرو به زبان توبه و در دل می و شاهد
احسنت از این صدق و صفایی که تو داری
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون می نرسد دست به پایی که تو داری
کم زانکه شوم خاک سرایی که تو داری
هوش مصنوعی: وقتی به پای تو نمیرسم، کمتر از این نیست که من از خاک خانهای که تو داری، بشوم.
بازند جهان را به یکی داو، بنازند
من هر دو ببازم به دغایی که تو داری
هوش مصنوعی: جهان را به یک قمار مقایسه کردهاند، من هم که در این بازی هستم، اگر به تو ببازم، انگار که در این بازی همه چیز را از دست دادهام.
زنهار نجویی دلِ آزردهی ما را
ای بادِ صبا، گشت به جایی که تو داری
هوش مصنوعی: ای باد صبا، مبادا که دل آزرده ما را جستجو کنی، چون به جایی رسیدهای که در آن هستی.
گر بد نکنی دل، تنِ تو تن نتوان گفت
جانی ست نهان زیرِ قبایی که تو داری
هوش مصنوعی: اگر بدی نکنید، نمیتوان گفت که جسم شما تنها یک تن است؛ بلکه جانِ پنهانی در زیر آن پوشش که شما دارید، وجود دارد.
افسوس بُوَد جورِ تو بر هر دل و جانی
من دانم و من، قدرِ جفایی که تو داری
هوش مصنوعی: ای کاش که ظلم و ستم تو بر هر دل و جان، مرا نرنجاند و من میدانم که چقدر سختی و بیمهری تو برایم سنگین است.
صد خرقهی صوفی به خرابات گرو کرد
آن نرگسِ مخمورِ بلایی که تو داری
هوش مصنوعی: صد لباس صوفیانه و روحانی در عوض آن نرگس مست و معجزهآسا که تو از آن برخورداری، قرار داده شده است.
رنجه مشو ای زاهدِ نیک، از پی من، زآنک
دل باز نیاید به دعایی که تو داری
هوش مصنوعی: ای زاهد نیکخواه، خود را به زحمت نینداز و به دنبال من نرو، چون دل من به دعای تو که داری، گشوده نخواهد شد.
خسرو به زبان توبه و در دل می و شاهد
احسنت از این صدق و صفایی که تو داری
هوش مصنوعی: خسرو با زبان از توبه صحبت میکند، اما در درونش به می و زیبایی میاندیشد. او به صداقت و صفای وجود تو آفرین میگوید.