شمارهٔ ۱۷۹۴
چه بد کردیم کز ما برشکستی؟
ز غم بر جان ما نشتر شکستی
روان شد گریه تا گیرد عنانت
گذشتی و عنان را بر شکستی
مرا در طعنه خصمان فگندی
به سنگ ناکسان گوهر شکستی
تنم خستی و خونم نوش کردی
چرا می خوردی و ساغر شکستی؟
دلم را خرد بشکستی به هجران
قوی بتخانه ای را در شکستی
چه شکل است این که دین را غارتیدی؟
چه نازست این که هم، کافر، شکستی؟
چه بانگ پای اسپ است این که در وجد؟
نوا در حلق خنیاگر شکستی؟
نگویم زلف کان دزد سیه را
نکو کردی که پا و سر شکستی
گره محکم زدی بر جان خسرو
که زلف عنبرین را بر شکستی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه بد کردیم کز ما برشکستی؟
ز غم بر جان ما نشتر شکستی
هوش مصنوعی: چه گناهی کردهایم که تو از ما دل بریدهای؟ به خاطر غمهای ما چنان درد بزرگی بر جان ما نواختهای که هیچ کدام از ما را آسایش نمیدهد.
روان شد گریه تا گیرد عنانت
گذشتی و عنان را بر شکستی
هوش مصنوعی: گریه به حدی افزایش یافت که میخواست تو را متوقف کند، اما تو به راحتی از کنار آن عبور کردی و کنترلش را از دستش درآوردی.
مرا در طعنه خصمان فگندی
به سنگ ناکسان گوهر شکستی
هوش مصنوعی: در میان طعنههای دشمنان، من را به سنگپراکنی بیارزشان متهم نکنید، زیرا من از ارزش و عظمت خود کم نمیکنم.
تنم خستی و خونم نوش کردی
چرا می خوردی و ساغر شکستی؟
هوش مصنوعی: بدن من خسته و زخمی است و تو چرا از درد من لذت میبری؟ چرا به جای خوشحالی، غمگینم میکنی و دلم را میشکنی؟
دلم را خرد بشکستی به هجران
قوی بتخانه ای را در شکستی
هوش مصنوعی: دلم را به خاطر جدایی شکستی و همچنان که بتخانهای را در هم شکستند، متلاشی کردی.
چه شکل است این که دین را غارتیدی؟
چه نازست این که هم، کافر، شکستی؟
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی انتقاد از کسی است که به دین آسیب رسانده و آن را خراب کرده است. همچنین به تمسخر ناز و ادعای شخصی اشاره میکند که حتی در کنار کفر، به خود میبالد و خود را قوی و پیروز میداند. به طور کلی، این عبارت به تضاد بین ادعای قدرت و واقعیت آسیب به دین اشاره دارد.
چه بانگ پای اسپ است این که در وجد؟
نوا در حلق خنیاگر شکستی؟
هوش مصنوعی: صدای پای اسب چیست که در این حال و هوا به گوش میرسد؟ آیا نوا در حنجرهٔ خواننده شکسته و از بین رفته است؟
نگویم زلف کان دزد سیه را
نکو کردی که پا و سر شکستی
هوش مصنوعی: نمیگویم که زلف آن دزد سیاه را زیبا کردی، زیرا که تو خود پا و سرت را شکست.
گره محکم زدی بر جان خسرو
که زلف عنبرین را بر شکستی
هوش مصنوعی: تو بر جان خسرو چنان گره محکمی زدی که زلف های خوشبویش را نیز شکستی.