گنجور

شمارهٔ ۱۷۹۰

گرچه به هر سخن دلم از تن ربوده‌ای
با این همه بگوی، که جانم فزوده‌ای
چشمت به غمزه بردن دل‌ها نمونه‌ای‌ست
تا تو بدین بهانه چه دل‌ها ربوده‌ای!
رویت درون پرده و صد پرده چاک از او
شادی به روزگار کسی کِش نموده‌ای
بالین گردناک مرا طعنه می‌زنی
جانا، به تکیه‌گاه غریبان نبوده‌ای
آسان مگیر آه و دم سرد من، از آنک
خردی و گرم و سرد جهان نآزموده‌ای
گفتی که خون به دست خودت ریز، ای رقیب
شکرانه بر من است که از وی شنوده‌ای
کی داند انده شب تنهانشستگان؟
ای آن که مست در بر جانان غنوده‌ای
ای مرغ آب، عربده دریات سهل بود
پروانه‌وار سینه بر آتش نسوده‌ای
بد گفت عاشقانت چنین کرد، خسروا
رنجه مشو که کِشته خود را دروده‌ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرچه به هر سخن دلم از تن ربوده‌ای
با این همه بگوی، که جانم فزوده‌ای
هوش مصنوعی: هرچند که به خاطر حرف‌هایت، دل مرا از جسمم جدا کرده‌ای، اما با این حال، بگو که تو جانم را افزوده‌ای.
چشمت به غمزه بردن دل‌ها نمونه‌ای‌ست
تا تو بدین بهانه چه دل‌ها ربوده‌ای!
هوش مصنوعی: چشمانت با حرکات دلبرانه‌اش دل‌ها را می‌رباید، و این باعث می‌شود که به خاطر این جذابیت، دل‌های زیادی را تحت تأثیر قرار دادی.
رویت درون پرده و صد پرده چاک از او
شادی به روزگار کسی کِش نموده‌ای
هوش مصنوعی: چهره‌ات در پس پرده‌ای قرار دارد و این پرده ها از شادی تو برای دیگران شکافته شده‌اند.
بالین گردناک مرا طعنه می‌زنی
جانا، به تکیه‌گاه غریبان نبوده‌ای
هوش مصنوعی: عزیزم، تو بر سر بالین من به من کنایه می‌زنی، در حالی که شاید هیچ‌گاه در تکیه‌گاه و پناهگاه غریبه‌ها نبوده‌ای.
آسان مگیر آه و دم سرد من، از آنک
خردی و گرم و سرد جهان نآزموده‌ای
هوش مصنوعی: به راحتی احساسات و ناراحتی‌های من را دست کم نگیر، زیرا تو هنوز تجربه‌ای از راستاهای زندگی و تغییرات آن نداری.
گفتی که خون به دست خودت ریز، ای رقیب
شکرانه بر من است که از وی شنوده‌ای
هوش مصنوعی: تو گفتی که خودت باید به دست خودت خون بریزی، اما ای رقیب، این برای من خوشحالی و شکرگزاری است که از این ماجرا خبر داری.
کی داند انده شب تنهانشستگان؟
ای آن که مست در بر جانان غنوده‌ای
هوش مصنوعی: کیست که بداند شب‌های تار تنهایی چه بر انسان می‌گذرد؟ ای کسی که در آغوش محبوب خود در خواب خوش غنوده‌ای.
ای مرغ آب، عربده دریات سهل بود
پروانه‌وار سینه بر آتش نسوده‌ای
هوش مصنوعی: ای پرنده‌ای که در آب زندگی می‌کنی، شور و هیجان دریا برای تو آسان است. اما مثل پروانه‌ای که به شعله‌ی آتش نزدیک می‌شود، تن خود را به خطر نینداخته‌ای.
بد گفت عاشقانت چنین کرد، خسروا
رنجه مشو که کِشته خود را دروده‌ای
هوش مصنوعی: عاشقانت بد گفتند و تو را ناراحت کردند، اما‌ای خسروا، نگران نباش چون تو خود را در آتش غم نینداخته‌ای.