گنجور

شمارهٔ ۱۷۸۹

ز آب ملاحت که رخ آلوده ای
وانکه نمک بر جگری سوده ای
داد لبت بوسه و رنجه شدی
بازستان، گر تو نفرموده ای
بشنو از اروح شهیدان عشق
زمزمه عشق که نشنوده ای
هست دوان گرد تو چون گرد باد
جان عزیزان که تو بر بوده ای
دوش نشد دل که به مه بنگرم
ز آنک تو اندر دل ما بوده ای
لابه بر آن لب چو ملمع گریست
عربده بر فتنه چه آلوده ای؟
می روم از وعده وصلت مدام
گرچه که بادست که پیموده ای
منت بخشیدن تو بهر چیست؟
بر دل خسرو که نبخشوده ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز آب ملاحت که رخ آلوده ای
وانکه نمک بر جگری سوده ای
هوش مصنوعی: از زیبایی چهره‌ات که به زشتی آمیخته شده و آن کسی که با نمک بر قلبی جریحه‌دار می‌زند.
داد لبت بوسه و رنجه شدی
بازستان، گر تو نفرموده ای
هوش مصنوعی: لبانت را بوسیدم و تو دوباره ناز کردی و این وضعیت را به من برگردان. هرچند که تو این کار را نگفته‌ای.
بشنو از اروح شهیدان عشق
زمزمه عشق که نشنوده ای
هوش مصنوعی: از روح شهیدان عشق بشنو و صدای عشق را که هرگز نشنیده‌ای.
هست دوان گرد تو چون گرد باد
جان عزیزان که تو بر بوده ای
هوش مصنوعی: شعری در این بیت به نوعی وضعیت عاطفی و احساسی را توصیف می‌کند. در آن به این اشاره شده که اطراف تو افرادی شبیه به گرد باد در حال حرکت هستند، مانند جان عزیزان که به خاطر وجود تو ارزشمند هستند. به بیان دیگر، این بیت به پیوند عمیق و محبت میان فردی و عزیزانش اشاره می‌کند، که حضور او برایشان بسیار مهم و منحصر به فرد است.
دوش نشد دل که به مه بنگرم
ز آنک تو اندر دل ما بوده ای
هوش مصنوعی: دیشب نتوانستم به ماه نگاه کنم، زیرا تو در دل من جا داری.
لابه بر آن لب چو ملمع گریست
عربده بر فتنه چه آلوده ای؟
هوش مصنوعی: گریه کردن بر لبان زیبا و غنایی، مانند آن است که فریاد بر بلوا و آلودگی‌ها می‌زند.
می روم از وعده وصلت مدام
گرچه که بادست که پیموده ای
هوش مصنوعی: من از قول و قرارهای وصالت مدام می‌روم، هرچند که تا به حال پیمان را با دست خودت گسسته‌ای.
منت بخشیدن تو بهر چیست؟
بر دل خسرو که نبخشوده ای
هوش مصنوعی: چرا تو مهربانی و بخشش را به من پیشکش می‌کنی؟ در حالی که بر دل خسرو، که هیچگاه رحم نکرده‌ای، نمی‌توانی ببخشی.