شمارهٔ ۱۷۸۶
سر در خمار، شب به کنار که بودهای؟
لبها فگار، همدم و یار که بودهای؟
سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز بادهگسار که بودهای؟
شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام، در شب تار که بودهای؟
با چشم آهوانه که شیران کند شکار
ای آهوی رمیده شکار که بودهای
سروت هنوز هست در آغوش خاستن
ای سرو نیمرسته، بهار که بودهای؟
زان رو که جوی چشمهٔ خورشید خون گرفت
خونابهشوی گریهٔ زار که بودهای؟
کارت چنین که پردهٔ دلها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بودهای؟
ما را ز اشک صد جگر پاره در کنار
تو پارهٔ جگر به کنار که بودهای؟
بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود
مرهمرسان جان فگار که بودهای؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر در خمار، شب به کنار که بودهای؟
لبها فگار، همدم و یار که بودهای؟
هوش مصنوعی: در حالتی غمگین و گیج به سر میبری و نمیدانی که شب را در کنار چه کسی گذراندهای. لبهایت هم از غم و درد دچار سرخوردگی شده و نمیدانی چه کسی در این لحظات سخت همراهت بوده است.
سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز بادهگسار که بودهای؟
هوش مصنوعی: گل سنبل در حال شکوفایی است و نرگس به خواب عمیق شب ناز رفته است. منتظر بادهگساری هستی که صبح از خواب بیدار شود و بیاید.
شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام، در شب تار که بودهای؟
هوش مصنوعی: شمعی که آرزوی من بودی، یک شب هم نشد که در میان تاریکی، به روشنی و زیبایی ماه کامل باشی.
با چشم آهوانه که شیران کند شکار
ای آهوی رمیده شکار که بودهای
هوش مصنوعی: ای آهوی وحشی، با چشمان زیبایت که همچون آهوان جستجوگر میتواند شیران را شکار کند، تو چه موجودی بودهای که اینچنین در نظرها میدرخشی؟
سروت هنوز هست در آغوش خاستن
ای سرو نیمرسته، بهار که بودهای؟
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و لطافت خاصی اشاره دارد. گوینده با نگاهی به سروهای نازک و جوان، به یاد بهار میافتد و از آنها میپرسد که آیا هنوز ثروت و زیبایی در آغوش زندگی و رشد وجود دارد؟ اشاره به این است که بهار، نماد جوانی و زندگی است، و او به یاد آن روزهای زیبا افتاده است.
زان رو که جوی چشمهٔ خورشید خون گرفت
خونابهشوی گریهٔ زار که بودهای؟
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه خورشید غمگین و افسرده شده، جویهای آبی که از چشمهاش میریزد به رنگ خون درآمدهاند. بنابراین، ای کس که در حال گریه و زاری هستی، چه کسی بودهای که اینقدر دلتنگ و غمگین هستی؟
کارت چنین که پردهٔ دلها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بودهای؟
هوش مصنوعی: کار تو به گونهای است که دلها را به شکلی عمیق جریحهدار میکنی. امشب در مراسمی که به پردهداری اختصاص دارد، تو چه نقشی داشتی؟
ما را ز اشک صد جگر پاره در کنار
تو پارهٔ جگر به کنار که بودهای؟
هوش مصنوعی: من با اشکهایم گاهی به اندازهی صد دل شکسته، به یاد تو روزها را سپری کردهام. حالا که در کنارت هستم، آیا تو کسی هستی که دل مرا در این وضعیت شکسته و پاره کردهای؟
بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود
مرهمرسان جان فگار که بودهای؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر این است که برای کسی که در حال درد و رنج است، حتی کوچکترین نشانههای محبت و لطف نیز ارزشمند و گرانبهاست. فردی که در سختی به سر میبرد، میتواند از هر چیزی، حتی از یک ذره نمک بر ریش کسی که او را رنجانده، احساس ناراحتی کند، چرا که او خود در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتش است. این اشعار نشاندهندهی عمق احساسات انسانی و قدرت تحمل در مقابل سختیهاست.