شمارهٔ ۱۷۷۵
فریاد کاندر شهر ما خون میکند عیارهای
شوخیکشی غارتگری مردمکشی خونخوارهای
او میرود جولانزنان بر پشت زین وز هر طرف
نظارگی در روی او حیران و خوش نظارهای
من چون توانم دیدنش آخر به چشم مردمان
کز چشم خود در غیرتم بر آنچنان رخسارهای
دارد لب شیرین او کاری ز دندان کسی
کان هست جان پارهام یا هست از جان پارهای
امشب خیال از صبر من میکرد پرسشگونهای
گفتم «چه پرسی حال او، سرگشته آوارهای»
از چیست، ای شاخ جوان، بر ما فروناید سرت؟
آخر چه کم گردد ز تو، گر برخورد بیچارهای
در دیده خسرو نگر ز اشک و خیال روی تو
ماهیت در هر گوشهای بر هر مژه سیارهای
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریاد کاندر شهر ما خون میکند عیارهای
شوخیکشی غارتگری مردمکشی خونخوارهای
هوش مصنوعی: در شهر ما، فریاد و ناراحتی به شدت در حال گسترش است. افرادی هستند که به شوخی و سرگرمی، جان مردم را میگیرند و به غارت و کشتار مشغولند؛ آنها همچون جانورانی تشنه به خون، به جان مردم افتادهاند.
او میرود جولانزنان بر پشت زین وز هر طرف
نظارگی در روی او حیران و خوش نظارهای
هوش مصنوعی: او با شادی و شکوه بر روی اسب حرکت میکند، و اطرافش مردم به تماشای زیباییاش حیرتزده و شگفتزدهاند.
من چون توانم دیدنش آخر به چشم مردمان
کز چشم خود در غیرتم بر آنچنان رخسارهای
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم او را ببینم، در حالی که مردم او را میبینند؟ زیرا از حسادت به زیبایی او، نمیتوانم او را به چشم خود بیبینم.
دارد لب شیرین او کاری ز دندان کسی
کان هست جان پارهام یا هست از جان پارهای
هوش مصنوعی: آن لبهای شیرین او کاری کرده که میتواند جان من را به درد آورد یا از من هم جانی باشد.
امشب خیال از صبر من میکرد پرسشگونهای
گفتم «چه پرسی حال او، سرگشته آوارهای»
هوش مصنوعی: امشب خیال من به سراغ صبرم آمد و مانند کسی که سؤال میکند، پرسید: «حالت چطور است؟» من هم در پاسخ گفتم: «او که سرگردان و بیخانمان است، حالش چگونه میتواند باشد؟»
از چیست، ای شاخ جوان، بر ما فروناید سرت؟
آخر چه کم گردد ز تو، گر برخورد بیچارهای
هوش مصنوعی: ای شاخه جوان، چرا بر سر ما میگویی؟ آخر چه چیزی از تو کم میشود اگر با بیچارگان مهربان باشی؟
در دیده خسرو نگر ز اشک و خیال روی تو
ماهیت در هر گوشهای بر هر مژه سیارهای
هوش مصنوعی: به چشم خسرو نگاه کن، اشکها و خیالهای تو مانند ماهیتی هستند که در هر گوشه، بر روی هر مژه، مانند سیارهای درخشان قرار دارند.