گنجور

شمارهٔ ۱۷۶۳

در اوصاف خود عقل را ره مده
بهشت برین را به ابله مده
جهان مست و دیوانه کردی به زلف
نسیمی به باد سحرگه مده
غم عاشقان بشنو، اما به ناز
جواب سخن گه ده و گه مده
چگویم به تو راز پنهان خویش
خودش بشنو و سوی خود ره مده
گر انصاف، جوید دل ظالمم
مده هیچش انصاف، والله مده
زنخ می نمایی و خون می خورم
چنین شربتم زانچنان چه مده
رقیب ار کشد خسرو خسته را
زبان را در آن رخصت «نه » مده

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در اوصاف خود عقل را ره مده
بهشت برین را به ابله مده
هوش مصنوعی: عقل را در توصیف خود به بیراهه نبر و به آدم نادان امکانات بهشتی نده.
جهان مست و دیوانه کردی به زلف
نسیمی به باد سحرگه مده
هوش مصنوعی: تو با زلفی که همچون نسیمی در صبحگاه به باد داده‌ای، جهان را دچار شوق و دیوانگی کرده‌ای، پس مگذار که این حالت از دست برود.
غم عاشقان بشنو، اما به ناز
جواب سخن گه ده و گه مده
هوش مصنوعی: غم عاشقان را بشنو، اما با ناز و لطافت به سخنانشان پاسخ بده؛ گاهی جواب بده و گاهی سکوت کن.
چگویم به تو راز پنهان خویش
خودش بشنو و سوی خود ره مده
هوش مصنوعی: چطور به تو راز لطیف و نهان خودم را بگویم؟ خودت بشنو و به سوی خودت نرو.
گر انصاف، جوید دل ظالمم
مده هیچش انصاف، والله مده
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم دل ظالم را با انصاف سیراب کنیم، هیچگاه به او انصاف نده، به خدا قسم که نده.
زنخ می نمایی و خون می خورم
چنین شربتم زانچنان چه مده
هوش مصنوعی: تو با چهره زیبا و دلربایت من را در تنگنا قرار داده‌ای و من از درد و رنجی که به من می‌زنی، بی‌نهایت رنج می‌برم. شربت تلخی که از این حال به من می‌رسد، به خاطر توست و نمی‌توانم آن را قبول کنم.
رقیب ار کشد خسرو خسته را
زبان را در آن رخصت «نه » مده
هوش مصنوعی: اگر رقیب، خسرو بی‌تاب را به قتل برساند، در آن حال به او اجازه نده که حتی واژه «نه» را بگوید.