گنجور

شمارهٔ ۱۷۶۲

لبت در سخن انگبین ریخته
رخت مشک بر یاسمین ریخته
از آن روی و موی دلاویز تست
دلم در شب و روز آویخته
چو باد صبا دید رخسار تو
به گل گفت «کای روی تو ریخته
برانگیختی بر من اسپ جفا
دگر تا چه ها باشد انگیخته؟»
ز خسرو گریزان مشو کو شده ست
اسیر تو، وز خویش بگریخته

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لبت در سخن انگبین ریخته
رخت مشک بر یاسمین ریخته
هوش مصنوعی: لب‌های تو مانند عسل شیرین است و زیبایی‌ات همچون مشک بر گل یاسمن نشسته است.
از آن روی و موی دلاویز تست
دلم در شب و روز آویخته
هوش مصنوعی: چهره و موهای زیبا و دلنشین تو باعث شده است که دل من در تمام شب و روز به تو وابسته باشد.
چو باد صبا دید رخسار تو
به گل گفت «کای روی تو ریخته
هوش مصنوعی: هنگامی که نسیم بهاری چهره تو را دید، به گل گفت: «ای چهره تو مانند تو زیباست!»
برانگیختی بر من اسپ جفا
دگر تا چه ها باشد انگیخته؟»
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که کسی بر اثر ظلم و سختی‌هایی که به او وارد شده، احساس کنجکاوی و نگرانی می‌کند که این وضعیت چه عواقبی به دنبال خواهد داشت. به عبارت دیگر، از دیگران یا شرایطی که به او آسیب می‌زند، انتظار دارد که در آینده چه تأثیری بر او بگذارد.
ز خسرو گریزان مشو کو شده ست
اسیر تو، وز خویش بگریخته
هوش مصنوعی: از فرار کردن از خسرو پرهیز کن، زیرا او به خاطر تو زندانی شده است و از خود نیز دور شده است.