شمارهٔ ۱۷۶۰
مه به زلف تو گر شود بسته
هر زمان خوب تر شود بسته
گر به زلف تو چشم بگشایم
موی در مو نظر شود بسته
چون گشایی دهان شیرین را
تنگهای شکر شود بسته
گر ز جورت به چرخ ناله کنم
چرخ را هفت در شود بسته
دیده کز خواب بسته می نشود
هم به خون جگر شود بسته
از دم سرد من عجب نبود
آب چشمم اگر شود بسته
بنده خسرو که دل به مهر تو بست
کی به مهر دگر شود بسته
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مه به زلف تو گر شود بسته
هر زمان خوب تر شود بسته
هوش مصنوعی: اگر ماه به زلف تو هر لحظه گره بخورد، زیباییاش بیشتر خواهد شد.
گر به زلف تو چشم بگشایم
موی در مو نظر شود بسته
هوش مصنوعی: اگر به زلف تو نگاه کنم، موهای تو به قدری در هم تنیدهاند که گویی در هم بستهاند و نمیتوانم از زیبایی آنها چشم بپوشم.
چون گشایی دهان شیرین را
تنگهای شکر شود بسته
هوش مصنوعی: زمانی که تو لب به سخن میگشایی و از شیرینی زبانت میگویی، تلخیهای درونت به تنگ میآید و احساسات ناخوشایند تحت تأثیر کلام شیرینت محو میشوند.
گر ز جورت به چرخ ناله کنم
چرخ را هفت در شود بسته
هوش مصنوعی: اگر از شدت درد و رنجی که از تو میکشم به آسمان شکایت کنم، آسمان به قدری در بسته است که به هیچکس نمیرسد.
دیده کز خواب بسته می نشود
هم به خون جگر شود بسته
هوش مصنوعی: چشمی که خوابش نمیبرد، در حالی که دلش پر از غم و درد است، هیچگاه آرام نمیگیرد.
از دم سرد من عجب نبود
آب چشمم اگر شود بسته
هوش مصنوعی: اگر به خاطر سردی و بیاحساسی من، اشکهایم بند نیاید، نباید تعجبی داشته باشی.
بنده خسرو که دل به مهر تو بست
کی به مهر دگر شود بسته
هوش مصنوعی: من بندهای هستم که دل به عشق تو سپردهام و هیچگاه به عشق کسی دیگر نخواهم پیمود.