شمارهٔ ۱۷۵۳
مهی در آمده و در درونه جا کرده
برفته جان و به تو جای خود رها کرده
چه چشمها که به ره ماند بهر آمدنت
چه دیده ها که سمند تو زیر پا کرده
نبود قیمت یوسف ز هفده قلب فزون
هزار جانت فزون یوسفان بها کرده
نعوذبالله گویم که پیش چشم تو باد
هر آنچه چشم تو بر روزگار ما کرده
خیالت آمده هر دم ز بهر کشتن من
دویده گریه من پیش و مرحبا کرده
نپرسد از تو کسی گر چه از کرشمه و ناز
قصاص می کنی و بر گناه ناکرده
مرا به سایه بالای خود یکی بنواز
که سرو نیز گهی سایه بر گیا کرده
تو خیره دیدنی من نگر که هر باری
غبار خنگ من درویزه از صبا کرده
به جان خزیده دلم از تو بوسه ها، وان را
ذخیره بهر زمین بوس پادشا کرده
دعای خسرو جز دیدن جمال تو نیست
به پیش دیده خود هر کجا دعا کرده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مهی در آمده و در درونه جا کرده
برفته جان و به تو جای خود رها کرده
هوش مصنوعی: ماه پدیدار شده و در دل شب جا گرفته، زندگی از من رفته و جای خودش را به تو سپرده است.
چه چشمها که به ره ماند بهر آمدنت
چه دیده ها که سمند تو زیر پا کرده
هوش مصنوعی: چشمهای زیادی در راه تو منتظر ماندهاند و چشمان دیگر که سمند تو را زیر پا گذاشتهاند.
نبود قیمت یوسف ز هفده قلب فزون
هزار جانت فزون یوسفان بها کرده
هوش مصنوعی: یوسف ارزش و بهایی ندارد؛ او از دلهای بسیاری فراتر است. ارزش واقعی او از جانهای بسیاری بالاتر است و یوسفها این حقیقت را به رسمیت میشناسند.
نعوذبالله گویم که پیش چشم تو باد
هر آنچه چشم تو بر روزگار ما کرده
هوش مصنوعی: به خدایی پناه میبرم که هر آنچه را که چشم تو بر زندگی ما کرده، در مقابل چشمانت باد باشد.
خیالت آمده هر دم ز بهر کشتن من
دویده گریه من پیش و مرحبا کرده
هوش مصنوعی: تو هر لحظه به یاد من آمدی و برای کشتن من به دام افتادی، در حالی که اشک من در پیش تو است و تو با شادی از آن استقبال کردی.
نپرسد از تو کسی گر چه از کرشمه و ناز
قصاص می کنی و بر گناه ناکرده
هوش مصنوعی: کسی از تو نخواهد پرسید، حتی اگر با دلبری و زیباییات به دیگران آسیب بزنی و بر گناهی که نکردهای، انتقام بگیری.
مرا به سایه بالای خود یکی بنواز
که سرو نیز گهی سایه بر گیا کرده
هوش مصنوعی: مرا به محبت خود نوازش کن، زیرا حتی درخت سرو نیز گاه گاهی به سایه درختان دیگر پناه میبرد.
تو خیره دیدنی من نگر که هر باری
غبار خنگ من درویزه از صبا کرده
هوش مصنوعی: به تماشای من بنشین و ببین که با هر بار وزش نسیم، غبار خستگی و روی دلم برمیگردد.
به جان خزیده دلم از تو بوسه ها، وان را
ذخیره بهر زمین بوس پادشا کرده
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو پُر شده و بوسههایی که برای تو داشتم را برای لحظهای خاص نگه داشتهام تا در مقابل پادشاهی که محبوبم است، ابراز کنم.
دعای خسرو جز دیدن جمال تو نیست
به پیش دیده خود هر کجا دعا کرده
هوش مصنوعی: دعای خسرو تنها دیدن زیبایی توست، او در هرکجا که دعا کرده، فقط به خاطر توست.