گنجور

شمارهٔ ۱۷۵۰

رسید وقت که هر روز بامداد پگه
خوریم باده و بر روی گل کنیم نگه
ز شاخ یک تن سرو است و صد هزار قبا
ز لاله یک سر کوه است و صد هزار کله
کلاه لاله که لعل است، اگر تو بشناسی
نمونه ای مگرش داغ کینه است سیه
چو از کرشمه بیاراست چشم را نرگس
بدید بلبل و گفتن علیک عین الله
دمید گل به ره نیکوان و گل در باغ
روان شدند و ببردند دجله را از ره
هزار سال خوشی بیش دارد اندر عمر
اگر چه مدت عمر گل است روزی ده
کنون به باغ و لب جوی خیمه باید زد
خوش آن حباب که برابر می زند خرگه
کجاست ساقی نوخیز ساده رو که ز شرم
نگه کند به زمین چون درو کنیم نگه
مرنج، ساقی، اگر چشم من به روی تو نیست
که هست دیده من زیر پای همچو توشه

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسید وقت که هر روز بامداد پگه
خوریم باده و بر روی گل کنیم نگه
هوش مصنوعی: زمانی رسیده که هر روز صبح، بوسه‌ای از می‌نوشیم و به گل‌های زیبا نگاه می‌کنیم.
ز شاخ یک تن سرو است و صد هزار قبا
ز لاله یک سر کوه است و صد هزار کله
هوش مصنوعی: از یک درخت سرو فقط یک شاخه وجود دارد، اما از آن صدها قبا (لباس) قابل استفاده است. همچنین، از یک سر کوه تنها یک لاله می‌روید، اما می‌توان صدها کله (سر) را به آن نسبت داد.
کلاه لاله که لعل است، اگر تو بشناسی
نمونه ای مگرش داغ کینه است سیه
هوش مصنوعی: کلاه لاله، که رنگش مانند لعل (یاقوت) است، اگر تو توانا به شناخت آن باشی، نمونه‌ای از آن فقط با داغ کینه و سیاهی قابل مقایسه است.
چو از کرشمه بیاراست چشم را نرگس
بدید بلبل و گفتن علیک عین الله
هوش مصنوعی: وقتی نرگس با زیبایی و جلوه‌اش چشم‌هایش را آراست، بلبل او را دید و گفت: چشمان تو به مانند چشمان خداست.
دمید گل به ره نیکوان و گل در باغ
روان شدند و ببردند دجله را از ره
هوش مصنوعی: گل‌ها در مسیر خوبان شکفتند و در باغ جاری شدند و دجله را از مسیر خود برداشتند.
هزار سال خوشی بیش دارد اندر عمر
اگر چه مدت عمر گل است روزی ده
هوش مصنوعی: اگرچه عمر گل کوتاه است و فقط یک روز دوام دارد، اما خوشی‌هایی که در آن یک روز تجربه می‌شود، ارزشی برابر با هزار سال زندگی دارد.
کنون به باغ و لب جوی خیمه باید زد
خوش آن حباب که برابر می زند خرگه
هوش مصنوعی: حالا باید در باغ و کنار جوی آب چادر برپا کنیم. چه خوب است آن حبابی که در برابر ما می‌رقصد.
کجاست ساقی نوخیز ساده رو که ز شرم
نگه کند به زمین چون درو کنیم نگه
هوش مصنوعی: کجاست آن نوشیدنی‌فروش جوان و معصوم که از شرم، چشمش را به زمین می‌دوزد، وقتی که ما نگاه می‌کنیم؟
مرنج، ساقی، اگر چشم من به روی تو نیست
که هست دیده من زیر پای همچو توشه
هوش مصنوعی: ای ساقی، ناراحت نباش اگر چشمانم به تو نمی‌نگرد، زیرا من همیشه زیر پای تو را مشاهده می‌کنم.