گنجور

شمارهٔ ۱۷۳۵

ای ترا جور و جفا آیین همه
خشم و نازت بر من مسکین همه
با رقیبان تو، ای جان، چه کنم
ظالم اند و بی کس و بی دین همه
داغ حسرت بر دلم ماندی و رفت
جان من میر منی با این همه
عالمی را با رخت عیش است و من
تلخ کامم زان لب شیرین همه
در شب هجران غمت با روی خویش
می فشانم در سحر پروین همه
ای ترا بنده شده شاهان هند
وی غلامت دلبران چین همه
نیست مانندت، بس جستیم، هیچ
در ختا و خلخ و سقین همه
پیش رویت در چمن گشتند آب
از خجالت لاله و نسرین همه
هر چه می خواهی بکن، چون مر ترا
می رود بر خسرو مسکین همه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ترا جور و جفا آیین همه
خشم و نازت بر من مسکین همه
هوش مصنوعی: تو با من بدرفتاری می‌کنی و هر کجای این دنیا که باشی، همیشه در حال خشم و ناز به سر می‌بری و این وضعیت برای من که مسکین و بی‌چاره‌ام، بسیار دردناک است.
با رقیبان تو، ای جان، چه کنم
ظالم اند و بی کس و بی دین همه
هوش مصنوعی: چکار کنم با رقیبان تو، ای عزیز؟ آنها بی انصاف هستند و تنها، و ایمان ندارند.
داغ حسرت بر دلم ماندی و رفت
جان من میر منی با این همه
هوش مصنوعی: حسرت و اندوهی در دل من باقی ماندی و رفتی، ای جان من، ای محبوب من، با وجود تمام این احساسات.
عالمی را با رخت عیش است و من
تلخ کامم زان لب شیرین همه
هوش مصنوعی: در دنیا افرادی هستند که زندگی شادی دارند و از لذت‌های مختلف بهره می‌برند، اما من در میان آن‌ها احساس تلخی می‌کنم، حتی با وجود زیبایی و شیرینی‌هایی که اطرافم وجود دارد.
در شب هجران غمت با روی خویش
می فشانم در سحر پروین همه
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، غم و دلتنگی‌ام را با چهره‌ام نشان می‌دهم و در صبحی که ستاره پروین در آسمان است، همه چیز را به یاد تو می‌آورم.
ای ترا بنده شده شاهان هند
وی غلامت دلبران چین همه
هوش مصنوعی: تو بنده‌ای هستی که شاهان هند به خدمتت درآمده‌اند و دلداران چین نیز غلام تو شده‌اند.
نیست مانندت، بس جستیم، هیچ
در ختا و خلخ و سقین همه
هوش مصنوعی: کسی مانند تو پیدا نمی‌شود؛ ما خیلی تلاش کردیم و در جاهای مختلفی جستجو کردیم، اما کسی شبیه تو پیدا نکردیم.
پیش رویت در چمن گشتند آب
از خجالت لاله و نسرین همه
هوش مصنوعی: در برابر تو، در باغ، گل‌های لاله و نسرین از شرم، آب را به زمین ریختند.
هر چه می خواهی بکن، چون مر ترا
می رود بر خسرو مسکین همه
هوش مصنوعی: هر کاری که دلت می‌خواهد انجام بده، زیرا زندگی برای تو در حال گذر است و هیچ‌کس به حال مسکین هم علاقه‌ ندارد.