گنجور

شمارهٔ ۱۷۲۴

ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ریخته
افسون چشم کافرت زینگونه صد خون ریخته
تا هر که باشد یار تو، بیخود شود در کار تو
ای زیر لب گفتار تو در باده افیون ریخته
ای آنکه گردون چند گه می داشت در خونم نگه
زین هر دو چشم روسیه شد اینک اکنون ریخته
نی سرو، ای شاخ رطب، کان قامت زیباسلب
از نقره خام، ای عجب، نخلی ست موزون ریخته
هر جا که اشکم تاخته آهم علم افراخته
هامون ز دریا ساخته، دریا به هامون ریخته
خواهم بپرم بر سما کز جور تو گردم رها
صد گونه باران بلا گردد ز گردون ریخته
ای کرده خسرو را زبون هرگز نپرسیده که چون
خون کرده دل را در درون وز دیده بیرون ریخته

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ریخته
افسون چشم کافرت زینگونه صد خون ریخته
هوش مصنوعی: ای زیبای دلربا، چشمان فریبنده‌ات باعث شده که نه تنها قلبم، بلکه تمام وجودم به شدت تحت تأثیر قرار بگیرد و به نوعی جادوگری افسون شده‌ام. غم و حسرتی که از زیبایی تو به دل می‌زنم، مانند ریختن خون به زمین است و از این بابت، من نیز دچار درد و رنج شده‌ام.
تا هر که باشد یار تو، بیخود شود در کار تو
ای زیر لب گفتار تو در باده افیون ریخته
هوش مصنوعی: هر کسی که دوست تو باشد، به خاطر عشق و محبتش به تو، از خود بی‌خود می‌شود و در کارهای تو غرق می‌شود. تو با گفتارهای لطیف و زیرلبی‌ات، مانند افیونی هستی که در شراب ریخته شده و همه را به حالتی مست و شیدا در می‌آوری.
ای آنکه گردون چند گه می داشت در خونم نگه
زین هر دو چشم روسیه شد اینک اکنون ریخته
هوش مصنوعی: ای آن who با چرخ گردان در زمان‌های مختلف بر من سختی‌ها و دردها را فرو آورده‌ای، حالا زیر این دو چشم من، که به رنگی مانند روسیه (سرخ) درآمده، خون ریخته شده است.
نی سرو، ای شاخ رطب، کان قامت زیباسلب
از نقره خام، ای عجب، نخلی ست موزون ریخته
هوش مصنوعی: ای سرو، ای شاخه‌ی رطب، آن قامت زیبا و خوش‌فرم مانند نقره‌ی خالص، چه شگفت‌انگیز است که این نخل به زیبایی و هماهنگی اینگونه روییده است.
هر جا که اشکم تاخته آهم علم افراخته
هامون ز دریا ساخته، دریا به هامون ریخته
هوش مصنوعی: هر جا که اشک‌هایم ریخته است، آه‌های من به بلندای علم (پرچم) در آمده‌اند. هامون (دریاچه) به خاطر اشک‌ها و دردهایم، از دریا سرشار شده است.
خواهم بپرم بر سما کز جور تو گردم رها
صد گونه باران بلا گردد ز گردون ریخته
هوش مصنوعی: می‌خواهم به آسمان پرواز کنم تا از ظلم تو آزاد شوم، که انواع بلاها مانند باران از آسمان بر من فرود بیاید.
ای کرده خسرو را زبون هرگز نپرسیده که چون
خون کرده دل را در درون وز دیده بیرون ریخته
هوش مصنوعی: هیچ‌گاه از کسی که مقامش را فروکاهش داده، نپرسیده‌ام چگونه دلش را غمگین کرده و اشک‌هایش را از چشمانش ریخته است.