گنجور

شمارهٔ ۱۷۱۲

ای در دل من مقیم گشته
دل بی تو اسیر بیم گشته
خال تو چو نقطه دو ابروت
یک دایره دو نیم گشته
پشت صدف از لبت شکسته
در در شکمش یتیم گشته
از میم دهان و نون ابروت
چشمم همه نون و میم گشته
خطت به سواد دیده من
بنشسته و مستقیم گشته
نو مرده فتاده بنده در عشق
در مذهب غم قدیم گشته
من بی زر و آستین تنگت
از دست تو پر ز سیم گشته
خسرو به گدایی چنان سیم
پیش در او مقیم گشته

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای در دل من مقیم گشته
دل بی تو اسیر بیم گشته
هوش مصنوعی: ای کاش تو در دل من اقامت داشته باشی، چرا که دل من بدون تو گرفتار ترس و نگرانیاست.
خال تو چو نقطه دو ابروت
یک دایره دو نیم گشته
هوش مصنوعی: خال تو مانند نقطه‌ای است که ابروهایت دور آن را تشکیل داده و به شکل یک دایره به دو نیم تقسیم شده‌اند.
پشت صدف از لبت شکسته
در در شکمش یتیم گشته
هوش مصنوعی: صدف به پشت شما آسیب زده و در درون خود یتیمی را به وجود آورده است.
از میم دهان و نون ابروت
چشمم همه نون و میم گشته
هوش مصنوعی: دهان تو مانند شرابی خوشبوست و ابروی تو همچون نانی نرم و خوشمزه است که چشمانم به خاطر این جذابیت‌ها به همه آنها وابسته شده است.
خطت به سواد دیده من
بنشسته و مستقیم گشته
هوش مصنوعی: دست خط تو در دیدگان من جا گرفته و همه چیز را واضح و روشن کرده است.
نو مرده فتاده بنده در عشق
در مذهب غم قدیم گشته
هوش مصنوعی: مردی که به تازگی در عشق دچار مشکل شده، اکنون در دنیای غم به گونه‌ای قدیمی و کهنه به سر می‌برد.
من بی زر و آستین تنگت
از دست تو پر ز سیم گشته
هوش مصنوعی: من با وجود اینکه مال و ثروت زیادی ندارم و وضعیتم چندان خوب نیست، از محبت و مهرت به قدری پر از شادی و خوشبختی شدم که احساس می‌کنم مملو از نقره هستم.
خسرو به گدایی چنان سیم
پیش در او مقیم گشته
هوش مصنوعی: خسرو به قدری در فقر و گدایی غرق شده که انگار ثروت و زیبایی در برابر او باقی نمانده و او در این حال زندگی می‌کند.