شمارهٔ ۱۷۰۰
من ار چه هر شب از شبهای هجرش می کنم ناله
ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخاله
مرا از ناله خود صد خراش است و یکی راحت
که می بشناسد آن سلطان سگان خویش را ناله
گذشت از حد درازی شبم ترسم که ناگاهان
شود شبهای بی پایان در این یک روز صد ساله
ببینم در رخت گر ره بود در آتش و تیغم
دوم ز انسان که گویی می روم بر سوسن و لاله
چه خوش جان دادنی باشد که من از تلخی مردن
تو بخشی از لب خویش آخرش شربت در آن حاله
گرم چون خاک زیر پای توسن پی سپر سازی
همت نگذارم و گردی شوم، آیم ز دنباله
فراقت کشت خسرو را که ترسیدی ز روز بد
ملخ زد کشت دهقان را که می ترسید از ژاله
شمارهٔ ۱۶۹۹: چه شکل است این که می آید سمند ناز بر کردهشمارهٔ ۱۷۰۱: تو دور افتاده از ما و نگنجد شوق در نامه
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من ار چه هر شب از شبهای هجرش می کنم ناله
ز آه من مبادا بر لبش آزار تبخاله
هوش مصنوعی: هرچند که هر شب از شبهای دوری او ناله میزنم، اما نخواستم که آه و درد من به او آسیب برساند.
مرا از ناله خود صد خراش است و یکی راحت
که می بشناسد آن سلطان سگان خویش را ناله
هوش مصنوعی: من از گریهام زخمهای زیادی دارم، اما یک آرامش وجود دارد، آن کسی که صدای نالهام را میفهمد و به خوبی میشناسد.
گذشت از حد درازی شبم ترسم که ناگاهان
شود شبهای بی پایان در این یک روز صد ساله
هوش مصنوعی: شبهای طولانی من گذشته است و نگرانیام این است که ناگهان به شبهای بیپایان تبدیل شود؛ در این یک روزی که به اندازه صد سال احساس میشود.
ببینم در رخت گر ره بود در آتش و تیغم
دوم ز انسان که گویی می روم بر سوسن و لاله
هوش مصنوعی: میخواهم ببینم که آیا در زیبایی تو، آتش و تیزی تیغ به حساب میآید، چرا که احساس میکنم در حالی که به سمت گلها میروم، در واقع در حال رفتن به دنیای انسانی دیگری هستم.
چه خوش جان دادنی باشد که من از تلخی مردن
تو بخشی از لب خویش آخرش شربت در آن حاله
هوش مصنوعی: چه لذتی دارد اگر من از تلخی مرگ تو، بخشی از لب خود را تقدیم کنم و در آن حال شربتی بزنم.
گرم چون خاک زیر پای توسن پی سپر سازی
همت نگذارم و گردی شوم، آیم ز دنباله
هوش مصنوعی: اگرچه در سختی قرار بگیرم و مانند خاک زیر پای اسب تو باشم، اما همچنان برای تحقق هدفم تلاش میکنم و از پشت سر تو میآیم تا به تو بپیوندیم.
فراقت کشت خسرو را که ترسیدی ز روز بد
ملخ زد کشت دهقان را که می ترسید از ژاله
هوش مصنوعی: دوستداشتن جدایی از هم، زندگی را برای عاشق سخت میکند؛ مانند خسرو که از روزهای بد میترسید و زمیندار نیز به خاطر ترس از خسارت باران یا ژاله، به کشت خود آسیب میزند.
حاشیه ها
1394/08/30 09:10
ناباور
درود
به نظر می رسد در مصرع دوم از اولین بیت به جای تبخانه
تبخاله مناسب تر است