گنجور

شمارهٔ ۱۷

وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را
مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
سبزه بساط سبز وتر از پی رقص آب را
نیست حیات شکرین کاخر شب شکر لبان
هر طرفی به بوی می تلخ کنند خواب را
چون به سؤال گویدم ساقی مست عاشقان
هان قدحی، چگونه ای؟ حاضرم این جواب را
چند ز عقل و درد سر باده بیار ساقیا
درد ترا و سر مرا عقل شراب ناب را
گرد سفید برق را تا بنشاند از هوا
موج بلند می شود چشمه آفتاب را
نی غلطم که آفتاب اوج ازان گرفت تا
بوسه زند به پیش شه حاشیه جناب را
خورد خدنگ او بسی خون ز دو دیده، پر نشد
سیر کجا کند مگس حوصله عقاب را
خانه خسرو از رخش هست صفا که هر زمان
از رخ فکر مدح تو دور کند نقاب را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
هوش مصنوعی: زمانی است که گل‌ها شکفته‌اند، پس همچنان که گلاب را می‌نوشی، باده را هم بنوش. بلبل به نغمه‌سرایی بپردازد و بلبله هم به شادابی و سرخوشی با شراب مشغول شود.
ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را
هوش مصنوعی: هر لحظه که لیوانی پر از شراب سرخ (لاله) می‌نوشی، نشاط و شادابی را به تو منتقل می‌کند. به دقت توجه کن که در این فصل دل‌انگیز، نوشیدنی، گوشت کباب و گفتگوهای شیرین چه لذتی دارند.
مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
سبزه بساط سبز وتر از پی رقص آب را
هوش مصنوعی: زمانی که پرنده در برابر درخت سرو قرار گرفت، بال‌هایش را گشود و بر روی زمین سبز نشسته، فرش سبزی را فراهم کرد که حیات و طراوتش از رقص آب نشأت می‌گیرد.
نیست حیات شکرین کاخر شب شکر لبان
هر طرفی به بوی می تلخ کنند خواب را
هوش مصنوعی: زندگی شیرینی ندارد زیرا در پایان شب، تلخی لبان در هر سو خواب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
چون به سؤال گویدم ساقی مست عاشقان
هان قدحی، چگونه ای؟ حاضرم این جواب را
هوش مصنوعی: وقتی از ساقی پرسیدم که ای ساقیِ مست عاشقان، حال تو چطور است؟ می‌توانم این پاسخ را بدهی که من آماده‌ام.
چند ز عقل و درد سر باده بیار ساقیا
درد ترا و سر مرا عقل شراب ناب را
هوش مصنوعی: ساقی، چند بار باید به فکر عقل و مشکلات باشم؟ بیا و شراب خالصی بیاور که درد من را تسکین دهد و فکری از سرم بردارد.
گرد سفید برق را تا بنشاند از هوا
موج بلند می شود چشمه آفتاب را
هوش مصنوعی: برق سفید به آرامی از آسمان فرو می‌آید و این باعث می‌شود که تابش آفتاب به شکل امواجی بلند نمایان شود.
نی غلطم که آفتاب اوج ازان گرفت تا
بوسه زند به پیش شه حاشیه جناب را
هوش مصنوعی: من اشتباه نمی‌کنم، زیرا خورشید در اوج خود جایگاهی یافت که به احترام سلطان، حاشیه وجود او را در بوسه‌ای می‌فشارد.
خورد خدنگ او بسی خون ز دو دیده، پر نشد
سیر کجا کند مگس حوصله عقاب را
هوش مصنوعی: سلاح او از چشمانش به شدت خونریزی کرد، اما پرچانگی و سیر شدن برای مگسی که به دنبال حوصله و صبر عقاب است، غیرممکن است.
خانه خسرو از رخش هست صفا که هر زمان
از رخ فکر مدح تو دور کند نقاب را
هوش مصنوعی: خانه خسرو به دلیل زیبایی رخش مانند تابش ضیاء است که همواره از چهره‌اش پرده‌برداری می‌کند و موجب می‌شود که افکار خوب و ستایش‌آمیز درباره تو از ذهن دور شوند.