شمارهٔ ۱۶
بشکفت گلها در چمن، ای گلسِتان من بیا
سرو ایستاده منتظر، سرو روان من بیا
از گریه من هر طرف، پر لاله و گل شد زمین
وقتی به گلگشت، ای صنم، در گلسِتان من بیا
حیف است دیدن بیرُخَت، در بوستان آخر گهی
ای گل، نهان از باغبان در بوستان من بیا
هر طره تو آفتی، هر نرگس تو فتنهای
گرچه بلای عالمی، از بهر جان من بیا
تلخی که گویی نیست آن از تلخی هجرت فزون
با این همه تلخی خود، شکّرفِشان من بیا
دانی که هستم در جهان من خسرو شیرینزبان
گر نایی از بهر دلم، بهر زبان من بیا
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بشکفت گلها در چمن، ای گلسِتان من بیا
سرو ایستاده منتظر، سرو روان من بیا
هوش مصنوعی: گلها در چمن شکفتهاند و زیبایی را به نمایش گذاشتهاند. ای محبت من، بیایید تا سرو بلندی که همیشه منتظر است، به سراغتان بیاید.
از گریه من هر طرف، پر لاله و گل شد زمین
وقتی به گلگشت، ای صنم، در گلسِتان من بیا
هوش مصنوعی: زمین به خاطر گریههای من پر از گل و لاله شده است. وقتی که تو، ای معشوق، به باغ من قدم میگذاری.
حیف است دیدن بیرُخَت، در بوستان آخر گهی
ای گل، نهان از باغبان در بوستان من بیا
هوش مصنوعی: دیدن تو بدون چهرهات در باغ تناسبی ندارد. ای گل، گاهی در باغ من پنهان میشوی، اما بیا و در این بوستان حضور داشته باش.
هر طره تو آفتی، هر نرگس تو فتنهای
گرچه بلای عالمی، از بهر جان من بیا
هوش مصنوعی: هر رشته از موهای تو مثل بلای است، و هر چشم تو باعث فتنهای میشود. گرچه مصیبت دنیا بر من سخت است، اما برای جانم بیا.
تلخی که گویی نیست آن از تلخی هجرت فزون
با این همه تلخی خود، شکّرفِشان من بیا
هوش مصنوعی: تلخی که به نظر میرسد، از تلخی دوری و جدایی بیشتر است. با این حال، با وجود همین تلخی خودم، ای شکر، به سوی من بیا.
دانی که هستم در جهان من خسرو شیرینزبان
گر نایی از بهر دلم، بهر زبان من بیا
هوش مصنوعی: میدانی که من در این دنیا مانند خسرو شیرینزبان هستم. اگر برای دل من نمیآیی، حداقل برای زبان من بیا.
خوانش ها
شمارهٔ ۱۶ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1394/09/02 21:12
شیخ
ردیف بیا از انتهای مصرع های 2 - 4 - 6- 8 و 10 افتاده است