گنجور

شمارهٔ ۱۶۹۸

دلی دارم چو دامان گل از غم چاک گردیده
سری بر آستان او ز محنت خاک گردیده
ز بس کز غمزه او تیغ بیداد آمده بر من
سراسر سینه ام چون دامن او چاک گردیده
به تاباک افگند پروانه را شمع وفا پیشش
که گرد سر هنوزش اندر آن تاباک گردیده
به آن شکل و شمایل با وجود حسن خورشیدی
ندیده چون تویی هر چند در افلاک گردیده
عجب گر شادمان گردد درونها بعد ازین هرگز
دل خلقی چنین کز درد من غمناک گردیده
ز به زهر هجر خسرو جان نخواهی داد دور از وی
از آن رویی کز آیین وفا تریاک گردیده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلی دارم چو دامان گل از غم چاک گردیده
سری بر آستان او ز محنت خاک گردیده
هوش مصنوعی: دلی دارم که مانند دامان گل از غم‌ها پاره پاره شده و سری بر درگاه محبوب گذارده‌ام که از درد و رنج دنیا خسته و کوشته شده‌ام.
ز بس کز غمزه او تیغ بیداد آمده بر من
سراسر سینه ام چون دامن او چاک گردیده
هوش مصنوعی: از شدت دل‌زدگی و اشتیاق به او، سینه‌ام مانند دامن او پاره شده است.
به تاباک افگند پروانه را شمع وفا پیشش
که گرد سر هنوزش اندر آن تاباک گردیده
هوش مصنوعی: شمع وفا پروانه را به دور خود می‌کشد و او را به سمت خود می‌کشاند، اما هنوز هم دور شمع و در دایره او می‌چرخد.
به آن شکل و شمایل با وجود حسن خورشیدی
ندیده چون تویی هر چند در افلاک گردیده
هوش مصنوعی: هیچ کس به زیبایی و جذابیت تو وجود ندارد، حتی اگر در آسمان‌ها به دنبال جمال دیگری بروند. تو همانند خورشید هستی که هیچ کس نمی‌تواند شبیه آن باشد.
عجب گر شادمان گردد درونها بعد ازین هرگز
دل خلقی چنین کز درد من غمناک گردیده
هوش مصنوعی: عجب است اگر بعد از این مردم شاد و خوشحال شوند، در حالی که دل من به خاطر درد و غم ناراحت است.
ز به زهر هجر خسرو جان نخواهی داد دور از وی
از آن رویی کز آیین وفا تریاک گردیده
هوش مصنوعی: اگر از معشوق خود دور باشی، هرگز جان خود را در برابر تلخی جدایی فدای او نخواهی کرد. زیرا بی وفایی و عدم پایبندی، مانند زهر است که انسان را به تنگ می‌آورد و تو را تریاک می‌کند و از اصل وفا دور می‌کند.