شمارهٔ ۱۶۹۶
عارض همچون نگارستان تو
شاهد حال است بر دستان تو
شب جهانی کشته ای و آنگه هنوز
بوی خون می آید از پیکان تو
عذر خواه آن غمزه را از ما که او
خون ما ریخت بی فرمان تو
موی بر اندام من پیکان شود
چون کنم یاد از سر مژگان تو
سنگ گوهر را به دندان بشکند
بشکند گر گوهر دندان تو
گل بخندد در چمن گر خنده ای
وام یابد از لب خندان تو
با چنین خوبی تو ز آن کیستی؟
بنده خسرو هست باری آن تو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عارض همچون نگارستان تو
شاهد حال است بر دستان تو
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو همچون یک گالری هنری است که رفتار و احساسات تو را به نمایش میگذارد.
شب جهانی کشته ای و آنگه هنوز
بوی خون می آید از پیکان تو
هوش مصنوعی: در شب جهانی بودن یک قربانی و در حالی که هنوز از تیر تو بوی خون احساس میشود.
عذر خواه آن غمزه را از ما که او
خون ما ریخت بی فرمان تو
هوش مصنوعی: از تو عذرخواهی میکنم برای آن نازکدلی که به خواست تو، ما را به درد سر انداخت و دلمان را شکست.
موی بر اندام من پیکان شود
چون کنم یاد از سر مژگان تو
هوش مصنوعی: وقتی یاد چشمان تو را میکنم، موی بدنم به حالت تیر و کمان درمیآید.
سنگ گوهر را به دندان بشکند
بشکند گر گوهر دندان تو
هوش مصنوعی: اگر دندان تو قوی باشد، حتی سنگ های قیمتی را هم میتواند بشکند.
گل بخندد در چمن گر خنده ای
وام یابد از لب خندان تو
هوش مصنوعی: اگر لبخند زیبای تو جانی به گلهای چمن بدهد، گلها نیز با شادی و نشاط خواهند خندید.
با چنین خوبی تو ز آن کیستی؟
بنده خسرو هست باری آن تو
هوش مصنوعی: با این همه خوبی تو، واقعاً چه کسی میتوانی باشی؟ من تنها بنده خسرو هستم و همانا تو همان خسرو هستی.