گنجور

شمارهٔ ۱۶۸۵

ای به بالا بلند و زیبا تو
رشک سرو بلند بالا تو
زرگر از سیم چون تو بت نکند
خواه هم برد و خواه فرما تو
در دلت هیچ جا نمی گیریم
گر چه ما هسته ایم و خرما تو
تیغ برکش که جان فدا کردیم
گر نخواهی برید از ما تو
خیز و بر دیده شین چنانکه بود
مردم دیده زیر و بالا تو
روزها شد که اندر این هوسم
که شوم همنشین شبی با تو
گل دمانید اشک من از خاک
بو که آیی بدین تماشا تو
همه راهت برفتم از مژگان
گر چه دور است ره ز من تا تو
جان خسرو، چو جای خود کردی
دور تا کی شوی ازینجا تو

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به بالا بلند و زیبا تو
رشک سرو بلند بالا تو
هوش مصنوعی: ای زیبای بلندقامت و باوقار، تو به قد و قامت سرو بلند می‌مانی.
زرگر از سیم چون تو بت نکند
خواه هم برد و خواه فرما تو
هوش مصنوعی: طلاکار از نقره نمی‌تواند مجسمه‌ای همچون تو بسازد، حتی اگر او را با دقت و مهارت به کار گیرد.
در دلت هیچ جا نمی گیریم
گر چه ما هسته ایم و خرما تو
هوش مصنوعی: ما در دل تو جایی نداریم، هر چند که ما هسته‌ای هستیم و تو خرما.
تیغ برکش که جان فدا کردیم
گر نخواهی برید از ما تو
هوش مصنوعی: شمشیرت را بکش، چرا که جان خود را برای تو فدای کرده‌ایم، اگر نمی‌خواهی ما را از میان ببری.
خیز و بر دیده شین چنانکه بود
مردم دیده زیر و بالا تو
هوش مصنوعی: برخیز و نگاه کن به آسمان و زمین، مانند افرادی که نگاهی عمیق به دنیا دارند.
روزها شد که اندر این هوسم
که شوم همنشین شبی با تو
هوش مصنوعی: روزهاست که در این آرزو به سر می‌برم که شبی همراه تو باشم.
گل دمانید اشک من از خاک
بو که آیی بدین تماشا تو
هوش مصنوعی: گل در لحظه‌ای که با اشک من بر خاک می‌روید، بگو که آیا تو بار دیگر برای تماشای این جا خواهی آمد؟
همه راهت برفتم از مژگان
گر چه دور است ره ز من تا تو
هوش مصنوعی: من با نگاه‌های دلنواز تو، تمام مسیری را که بین ما وجود دارد طی کردم، حتی اگر فاصله‌امان زیاد باشد.
جان خسرو، چو جای خود کردی
دور تا کی شوی ازینجا تو
هوش مصنوعی: جان خسرو، وقتی جای خود را دور کردی، تا چه زمانی می‌خواهی از اینجا بروی؟