گنجور

شمارهٔ ۱۶۸۴

ای خرد مست لعل چون می تو
ما ز آزاده ابروی خوی تو
می مرا ده که لب به گوش برم
بس که مستم ز لعل چون می تو
چون کنی وعده، باز گویی «کی »
من به صد جان غلام آن کی تو
چون غمت بکشدم، بگویی «هی »
روح بخشد به تن همان می تو
گوییم مردن تو از پی کیست
هم به جان و سر تو از پی تو
گفتم از تو حیات دارم، گفت
«تو نگر و آن حیات لاشی تو»
خسروا، چون سزای سوختنی
مهربانی ست شعله بر نی تو

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خرد مست لعل چون می تو
ما ز آزاده ابروی خوی تو
هوش مصنوعی: ای خرد، چون لعل سرخ مست می‌کنی، ما نیز از زیبایی و جذابیت آزادگی ابروی تو غرق لذت و شگفتی می‌شویم.
می مرا ده که لب به گوش برم
بس که مستم ز لعل چون می تو
هوش مصنوعی: به من شرابی بده که با گوشم به رازها گوش بسپارم، زیرا به قدری مست و سرمستم که مثل می شیرین است.
چون کنی وعده، باز گویی «کی »
من به صد جان غلام آن کی تو
هوش مصنوعی: وقتی که وعده می‌دهی، دوباره می‌پرسیدی «کی؟» من با جان و دل منتظر آن زمان هستم!
چون غمت بکشدم، بگویی «هی »
روح بخشد به تن همان می تو
هوش مصنوعی: وقتی غم تو را از من دور کند، بگویید که همچنان آن می‌ تواند به جانم جان تازه‌ای دهد.
گوییم مردن تو از پی کیست
هم به جان و سر تو از پی تو
هوش مصنوعی: می‌گوییم که مرگ تو به خاطر چه کسی است،‌ اما جان و سر تو تنها به خاطر خود توست.
گفتم از تو حیات دارم، گفت
«تو نگر و آن حیات لاشی تو»
هوش مصنوعی: گفتم که زندگی‌ام به تو وابسته است، او پاسخ داد: «به خودت نگاه کن و ببین که این زندگی‌ات چیزی جز کاذب و بدون اساس نیست.»
خسروا، چون سزای سوختنی
مهربانی ست شعله بر نی تو
هوش مصنوعی: ای خسروا، شایسته‌ی محبت و مهربانی، اگر بسوزی، سزاوار آتش‌سوزی توست.