گنجور

شمارهٔ ۱۶۸۱

مست آمد آن نگار که ما مست روی او
دیوانگیست کار من از جستجوی او
با خود برید چشم من از روی مردمی
گر آرزو کنید که بینید روی او
بر خاک کوی وی دل من دوش گم شده ست
یک ره طلب کنید دل از خاک کوی او
خواهید تا چو من نشوید از بلای هجر
در من نگه کنید و ببینید سوی او
گر تلخ پاسخی دهد از خوی تلخ خویش
هم بشنوید و تلخ مدانید خوی او
گر هیچ نیست، پیش نسیم صبا روید
بر خسرو شکسته رسانید بوی او

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مست آمد آن نگار که ما مست روی او
دیوانگیست کار من از جستجوی او
هوش مصنوعی: دختر زیبایی که ما به خاطر او مجنون شده‌ایم، به حالت مستی به سراغ ما آمده است و این حال و روز من از عشق و گشتن به دنبال او ست.
با خود برید چشم من از روی مردمی
گر آرزو کنید که بینید روی او
هوش مصنوعی: چشمم از نگاه مردم و دنیا جدا شده است، اگر آرزو دارید که چهره او را ببینید.
بر خاک کوی وی دل من دوش گم شده ست
یک ره طلب کنید دل از خاک کوی او
هوش مصنوعی: دیروز دل من در راه کوی او گم شد. لطفا یک بار دیگر دل را جستجو کنید، در جایی که او زندگی می‌کند.
خواهید تا چو من نشوید از بلای هجر
در من نگه کنید و ببینید سوی او
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهید مانند من از درد جدایی رنج بکشید، به من نگاه کنید و ببینید چگونه به سوی او می‌روم.
گر تلخ پاسخی دهد از خوی تلخ خویش
هم بشنوید و تلخ مدانید خوی او
هوش مصنوعی: اگر کسی با شما تلخ و بی‌محبت سخن بگوید، از روی تلخی درون خودش این سخنان را می‌گوید، پس به تلخی او توجه نکنید و آن را به خودتان نگیرید.
گر هیچ نیست، پیش نسیم صبا روید
بر خسرو شکسته رسانید بوی او
هوش مصنوعی: اگر هیچ چیزی هم نباشد، نسیم صبا به سمت او می‌وزد و بوی دل‌انگیزش را به عشق‌های شکسته می‌رساند.