گنجور

شمارهٔ ۱۶۷۳

نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو
فتنه عسس گشت باز گرد سر کوی تو
گر به ترازوی چرخ دست رسد مر مرا
حسن تو یکسو نهم، مه به دگر سوی تو
روی مرا زرد کرد روی تو منکر شود
اینک اگر راست است، روی من و روی تو
نیست کمان غمت چون که به بازوی من
گوشه گرفتم، ولی گوشه ابروی تو
من به فسون وفا زان خودت می کنم
تفرقه گر نفگند نرگس جادوی تو
بس که شکسته دلان بسته زلفت شدند
هست هزاران شکست در سر هر موی تو
ای به دو رخ چون پری زلف ز رخ دور کن
دیو نه نیکو بود خاصه به پهلوی تو
قامت خسرو ز غم چون دم سگ حلقه شد
تا فلکش طوق ساخت بهر سگ کوی تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو
فتنه عسس گشت باز گرد سر کوی تو
هوش مصنوعی: در شب زیبایی‌های تو، زمان خوبی فرارسید و نگهبانان (عسس) دوباره دور سر کوچه‌ات به گشت زنی مشغول شدند.
گر به ترازوی چرخ دست رسد مر مرا
حسن تو یکسو نهم، مه به دگر سوی تو
هوش مصنوعی: اگر دستم به ترازوی آسمان برسد، زیبایی تو را در یک سمت می‌گذارم و ماه را در سمت دیگر.
روی مرا زرد کرد روی تو منکر شود
اینک اگر راست است، روی من و روی تو
هوش مصنوعی: اگر تو با روی زردت من را انکار کنی، حالا ببین که اگر این واقعیت دارد، آیا روی من و روی تو به یکدیگر شباهت دارد یا نه.
نیست کمان غمت چون که به بازوی من
گوشه گرفتم، ولی گوشه ابروی تو
هوش مصنوعی: غم تو برای من مانند کمانی نیست که در بازویم گرفته باشم، اما گوشه ابروی تو همچنان در ذهنم باقی مانده است.
من به فسون وفا زان خودت می کنم
تفرقه گر نفگند نرگس جادوی تو
هوش مصنوعی: من به جادوی وفای خود تو عشق می‌ورزم و امیدوارم که در این راه، نرگس جادوی تو باعث جدایی و تفرقه نشود.
بس که شکسته دلان بسته زلفت شدند
هست هزاران شکست در سر هر موی تو
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت زلف‌های تو، افرادی که دل‌شکسته‌اند، به تو وابسته و دلبسته شده‌اند. هر کدام از موهای تو نمایانگر داستانی از این دل‌شکستگی‌ها و محبت‌هاست.
ای به دو رخ چون پری زلف ز رخ دور کن
دیو نه نیکو بود خاصه به پهلوی تو
هوش مصنوعی: ای گل زیبا که مانند پری هستی، موهای خود را از چهره‌ات دور کن، زیرا کسی که در کنار تو باشد، نمی‌تواند با آن شیاطین خوب کنار بیاید.
قامت خسرو ز غم چون دم سگ حلقه شد
تا فلکش طوق ساخت بهر سگ کوی تو
هوش مصنوعی: خسرو، به خاطر غم و اندوهی که دارد، مانند دمی خمیده و ناتوان شده است. به گونه‌ای که فلک، به جای گردن او، طوقی برای سگی که در کوی محبوبش است، درست کرده است.