شمارهٔ ۱۶۷۰
پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو
زانکه هزاران دل است بسته هر بار تو
خط که بر آن لب کشید از سر کلک قضا
نقش فنا زد رقم بر لب خونخوار تو
زنده به کویش نماند، وه که چه مردم کش است
همچو طبیبان خام نرگس بیمار تو
فاتحه خوان است خلق سوی سرایش که هست
خاک شهیدان عشق کهگل دیوار تو
هر که زبان می کشید از پی تو سوی من
همچو من بی زبان گشت گرفتار تو
ای سر خسرو ترا مژده که هر بامداد
فتنه به قصابیست بر سر بازار تو
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو
زانکه هزاران دل است بسته هر بار تو
هوش مصنوعی: موهای سنگین و زیبايت پر از زخم و شکستگى است، زیرا در هر بار که آنها را میزنید، دلهای زیادی به آن وابسته هستند.
خط که بر آن لب کشید از سر کلک قضا
نقش فنا زد رقم بر لب خونخوار تو
هوش مصنوعی: خطی که بر روی آن لبها کشیده شده، از قلم تقدیر نشأت گرفته و سرنوشت زوال را بر لبهای خونین تو به تصویر میکشد.
زنده به کویش نماند، وه که چه مردم کش است
همچو طبیبان خام نرگس بیمار تو
هوش مصنوعی: در کوی تو هیچ کسی زنده نمیماند، وای بر این وضع که چه کشندهای است، مانند پزشکان ناآگاه که به بیماران نرگس تو توجهی ندارند.
فاتحه خوان است خلق سوی سرایش که هست
خاک شهیدان عشق کهگل دیوار تو
هوش مصنوعی: مردم به سوی خانه تو میآیند تا فاتحهخوانی کنند، چون تو در سرزمین خودیها، زادگاه و دیوار عشق و شهیدان قرار داری.
هر که زبان می کشید از پی تو سوی من
همچو من بی زبان گشت گرفتار تو
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال تو میآمد و برایت صحبت میکرد، مانند من بیزبان و حیران شد و در دام تو گرفتار گشت.
ای سر خسرو ترا مژده که هر بامداد
فتنه به قصابیست بر سر بازار تو
هوش مصنوعی: ای سرِ خسرو، به تو خوشخبر میدهم که هر صبح، آشوب و جنجال در محل فروش تو به اوج خود میرسد.