گنجور

شمارهٔ ۱۶۶۴

باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو
عمر اگر وفا کند جان من و جفای تو
نیست امید کز توام یک گل بخت بشگفد
عمر به باد می دهم بیهده در هوای تو
گریه و آه سرد من گر بر بایدت کسی
تا نروی ز جای خود، ای دل و دیده، جای تو
وقتی اگر ز جان من ناوک تو خطا شود
تن به قصاص در دهم معذرت خطای تو
من که ز دولت غمت خون دو دیده می خورم
هست حرام خوارگی گر نکنم دعای تو
باد بر آستان تو خاک شده وجود من
تا به طفیل آستان بو که رسم به پای تو
بر زمی آخرت گهی بوده بود خرامشی
حیف بود به چشم من خاک در سرای تو
از حسد خیال تو با دل خود به غیرتم
گلخنیی چرا کشد هولج کبریای تو
گوش به خسرو آر شب تا که ببینی از کجا
نغمه شوق می زند بلبل خوشنوای تو

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز به خون خلق شد چشم جفانمای تو
عمر اگر وفا کند جان من و جفای تو
هوش مصنوعی: اگر عمرم یاری کند و باقی بماند، دوباره به خاطر جفای تو و آسیب‌هایی که به مردم می‌زنی، گریه و خون‌ریزی ایجاد خواهد شد.
نیست امید کز توام یک گل بخت بشگفد
عمر به باد می دهم بیهده در هوای تو
هوش مصنوعی: امید ندارم که یک روز خوشبختی از تو به من برسد، بنابراین عمرم را بی‌فایده در آرزوی تو تلف می‌کنم.
گریه و آه سرد من گر بر بایدت کسی
تا نروی ز جای خود، ای دل و دیده، جای تو
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد بر گرانباری غم و اندوه من بگرید و آه بکشد، تا زمانی که تو، ای دل و ای دیده، از جای خود نروی و تغییر کنی، من می‌خواهم در همین حال بمانم.
وقتی اگر ز جان من ناوک تو خطا شود
تن به قصاص در دهم معذرت خطای تو
هوش مصنوعی: اگر تیر خطای تو جان مرا بگیرد، برای گناه تو می‌توانم خودم را فدای تو کنم و از قصاص دست بردارم.
من که ز دولت غمت خون دو دیده می خورم
هست حرام خوارگی گر نکنم دعای تو
هوش مصنوعی: من که به خاطر غم تو، اشک از چشمانم می‌ریزم، اگر دعا و خواسته‌ات را نکنم، حرام است که خود را ذلیل کنم.
باد بر آستان تو خاک شده وجود من
تا به طفیل آستان بو که رسم به پای تو
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و به خاطر مقام تو، خاک پای تو شدم و وجودم تحت تاثیر تو قرار گرفته است. تن من به عشق تو به خاک افتاده و به زانو درآمده، تا بتوانم به درگاه تو نزدیک شوم و از فیض وجودت بهره‌مند گردم.
بر زمی آخرت گهی بوده بود خرامشی
حیف بود به چشم من خاک در سرای تو
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که زلزله‌ای رخ دهد، بر من مقرر بود که خاک را به چشمانم بریزم، اما این موضوع برای من بسیار تأسف‌انگیز است که در خانه تو قرار دارم.
از حسد خیال تو با دل خود به غیرتم
گلخنیی چرا کشد هولج کبریای تو
هوش مصنوعی: حسادت به خیال تو باعث می‌شود که دل من از غیرتم به وحشت بیفتد و از بزرگی تو بترسد.
گوش به خسرو آر شب تا که ببینی از کجا
نغمه شوق می زند بلبل خوشنوای تو
هوش مصنوعی: گوش کن به صدای خسرو، شب را تا ببینی از کجا بلبل خوش صدایت نغمه شوق سر می‌دهد.