شمارهٔ ۱۶۴۴
دلم را کرد صد پاره به سینه خار خار تو
مرا این گل شکفت و بس همه عمر از بهار تو
تو، سلطان، چون گدایان را زکوة حسن فرمایی
مرا این بس که زیر پا شوم هنگام بار تو
سر خود می زنم بر آستانت تا برآید جان
که این سر درد خواهم برد با خود یادگار تو
همه کس بیندت جز من، روا باشد کزین نعمت
به محرومی بمیرد پیش در امیدوار تو
نیارم چشم کس پوشید، لیکن چشم خود بندم
اگر بینندگان بینند روی چون نگار تو
به خشمم گفته ای کاندر دل و جانت زنم آتش
زهی دولت، اگر خاشاک من آید به کار تو
اگر بشکافیم سینه، من از جانت کنم یاری
وگر بیرون کنی چشمم، منم از دیده یار تو
اگر نگرفتیم دستی، لگد بر سر هوس دارم
بدین مقدار هم روزی نگشتم شرمسار تو
عفاک الله ز چشم خسرو آن خونها که افشاند
معاذالله که گویم پیش چشم پر خمار تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم را کرد صد پاره به سینه خار خار تو
مرا این گل شکفت و بس همه عمر از بهار تو
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو هزار تکه شده و دلشورههای زیادی دارم، اما همین که تو را دارم، مانند گلی است که شکفته و زندگیام را پر از بهار کرده است.
تو، سلطان، چون گدایان را زکوة حسن فرمایی
مرا این بس که زیر پا شوم هنگام بار تو
هوش مصنوعی: تو، ای سلطان، وقتی که به گدایان لطف و احسان میکنی، برای من همین کافی است که در زیر پای تو قرار بگیرم.
سر خود می زنم بر آستانت تا برآید جان
که این سر درد خواهم برد با خود یادگار تو
هوش مصنوعی: من به درگاه تو سرم را میزنم تا جانم بیرون بیاید؛ چرا که این سر را با درد خودم برمیدارد و یادگاری از تو در دل خواهد ماند.
همه کس بیندت جز من، روا باشد کزین نعمت
به محرومی بمیرد پیش در امیدوار تو
هوش مصنوعی: همهی افراد غیر از من تو را میبینند و این موضوع برایشان قابل قبول است. اما برای من ناراحتکننده است که از این نعمت محروم بوده و در پیش تو ناامید بمیرم.
نیارم چشم کس پوشید، لیکن چشم خود بندم
اگر بینندگان بینند روی چون نگار تو
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خاطر دیگران، چشم خود را ببندم؛ اما اگر کسانی که مرا تماشا میکنند، چهره زیبا و دلنواز تو را ببینند، خودم چشمانم را میبندم.
به خشمم گفته ای کاندر دل و جانت زنم آتش
زهی دولت، اگر خاشاک من آید به کار تو
هوش مصنوعی: به تو که برایم ارزش زیادی داری، گفتهام اگر به دل و جانت آسیب بزنم، به خاطر این قدرت و مقام بزرگت است؛ حتی اگر من در نظر تو کمارزش و ناچیز باشم.
اگر بشکافیم سینه، من از جانت کنم یاری
وگر بیرون کنی چشمم، منم از دیده یار تو
هوش مصنوعی: اگر قلبم را بشکافی، میتوانم به تو کمک کنم و اگر چشمم را بیرون بیاوری، من تنها برای تو نگاه میکنم.
اگر نگرفتیم دستی، لگد بر سر هوس دارم
بدین مقدار هم روزی نگشتم شرمسار تو
هوش مصنوعی: اگر نتوانستم کمکی بکنم یا دستی به یاری دراز نکنم، حداقل این را میدانم که برای رسیدن به آرزوهایم اجازه نمیدهم احساس شرم به سراغم بیاید.
عفاک الله ز چشم خسرو آن خونها که افشاند
معاذالله که گویم پیش چشم پر خمار تو
هوش مصنوعی: خداوند تو را ببخشاد، ای خسرو، آن اشکهایی که ریخته شد. هرگز نمیتوانم بگویم در مقابل چشمان پُر از نشئگی تو!