گنجور

شمارهٔ ۱۶۳۹

آخر بگو، ای نازنین، ناز تو تا کی همچنین؟
پوشیده در جان میخلد راز تو تا کی همچنین؟
حسنت بلا، نازت جفا، باری برآمد جان من
حسن تو تا کی همچنین، ناز تو تا کی همچنین؟
نبود نوای درد خوش، نشنید چون نالیدنم
خندید چون چنگ نگون ساز تو تا کی همچنین؟
چشم شکار انداز تو بازی ست کو مردم خورد
عالم ز مردم شد تهی، باز تو تا کی همچنین؟
خسرو لب خود می گزی، بهر لبش چون نیست آن
بیهوده بر لب‌های خود گاز تو تا کی همچنین

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آخر بگو، ای نازنین، ناز تو تا کی همچنین؟
پوشیده در جان میخلد راز تو تا کی همچنین؟
هوش مصنوعی: بگو، ای محبوب، مَحبت و زیبایی تو تا کی ادامه خواهد داشت؟ راز و رمز وجود تو در دل من پنهان است و این حال و هوای عاشقانه چه مدت دیگر ادامه خواهد یافت؟
حسنت بلا، نازت جفا، باری برآمد جان من
حسن تو تا کی همچنین، ناز تو تا کی همچنین؟
هوش مصنوعی: زیبایی تو بی‌دردسر است، ناز وidka طعنه‌ات هم سختی دارد. به هر حال، جان من به خاطر زیبایی‌ات به تنگ آمده است. خب، این وضعیت تا کی می‌تواند ادامه داشته باشد؟ ناز تو را تا چه زمانی می‌توان تحمل کرد؟
نبود نوای درد خوش، نشنید چون نالیدنم
خندید چون چنگ نگون ساز تو تا کی همچنین؟
هوش مصنوعی: من واقعا دوست داشتم که صدای غمگینم شنیده شود، اما دیگران به جای همدردی، فقط به من خندیدند. تا کی باید اینگونه بگذارم که ساز و آهنگ غمگینی‌ام بدون توجه بماند؟
چشم شکار انداز تو بازی ست کو مردم خورد
عالم ز مردم شد تهی، باز تو تا کی همچنین؟
هوش مصنوعی: چشم تو مانند یک تیر انداز است که به راحتی می‌تواند دل‌های مردم را هدف قرار دهد. اما در عین حال، با این قابلیت و قدرت خویش، چه زمانی می‌خواهی به این وضعیت ادامه‌دهی که انسان‌ها از یکدیگر خالی شده‌اند و دچار درد و رنج‌اند؟
خسرو لب خود می گزی، بهر لبش چون نیست آن
بیهوده بر لب‌های خود گاز تو تا کی همچنین
هوش مصنوعی: خسرو لب خود را نیشگون می‌گیرد، چون لبش را ندارد، بیهوده بر لب‌های خود گاز می‌زند، تا کی به این کار ادامه می‌دهد؟