گنجور

شمارهٔ ۱۶۳۶

از آن خویش کنم من که جان دهم بستان
که ز آن خود نشنوی تو به حیله و دستان
بدین صفت که ز سر تا قدم همه شکری
حلال بادت شیری که خوردی از پستان
چه باشد ار به سر وقت من رسی وقتی
چو مکرمان به سوی کلبه تهی دستان
برون خرام که تا پارسای ثابت حال
فدم درست نیارد نهاد چون مستان
مرا که دعوی بازار زهد و تقوی بود
به یک کرشمه چشمت تمام بشکست آن
من ضعیف چه مرد غمت که بازوی عشق
به پنجه تاب دهد دست رستم دستان
صلای عیش دهندم مرا که دل جایی ست
چه جای رفتن باغ است و گشتن بستان
غلام ناله دیوانگان روی توام
خوش است زمزمه مرغ در بهارستان
گهی گهی دل من شاد کن به دشنامی
دعای خسرو مسکین بدین قدر بستان

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن خویش کنم من که جان دهم بستان
که ز آن خود نشنوی تو به حیله و دستان
هوش مصنوعی: من به خاطر خودم کاری می‌کنم که جانم را فدای چیزی کنم، زیرا تو با نیرنگ و فریب نمی‌توانی چیزی از خودت بشنوی.
بدین صفت که ز سر تا قدم همه شکری
حلال بادت شیری که خوردی از پستان
هوش مصنوعی: با این ویژگی که از سر تا پا همه چیزت حلال و خوش بو است، مثل شیری که از پستان مادرش نوشیده‌ای.
چه باشد ار به سر وقت من رسی وقتی
چو مکرمان به سوی کلبه تهی دستان
هوش مصنوعی: اگر به موقع به سراغ من بیایی، چه اهمیتی دارد وقتی که مانند مهمانان نیکو به سوی خانه‌ای که خالی از ثروت است، می‌آیی؟
برون خرام که تا پارسای ثابت حال
فدم درست نیارد نهاد چون مستان
هوش مصنوعی: برو و با اطمینان و اعتماد به نفس قدم بردار، زیرا انسان‌های متین و ثابت‌قدم به راحتی نمی‌توانند خود را به حالت ممنون و شاداب بگذارند، مانند افرادی که تحت تأثیر نوشیدنی‌های مست‌کننده قرار گرفته‌اند.
مرا که دعوی بازار زهد و تقوی بود
به یک کرشمه چشمت تمام بشکست آن
هوش مصنوعی: من که ادعای زهد و تقوی داشتم، با یک نگاه فریبنده از چشمانت، همه چیزم را از دست دادم.
من ضعیف چه مرد غمت که بازوی عشق
به پنجه تاب دهد دست رستم دستان
هوش مصنوعی: من ضعیف‌ هستم و طاقت مقابله با غمت را ندارم؛ چطور می‌توانم به اندازه رستم قهرمان، در برابر عشق تو ایستادگی کنم؟
صلای عیش دهندم مرا که دل جایی ست
چه جای رفتن باغ است و گشتن بستان
هوش مصنوعی: صدای بزم و شادی به من می‌رسد که دل‌ام در جایی است و نمی‌توانم به باغ‌ها و باغچه‌ها بروم.
غلام ناله دیوانگان روی توام
خوش است زمزمه مرغ در بهارستان
هوش مصنوعی: من عاشق صدای دیوانگان هستم و ناله‌های آن‌ها هنگام دیدن روی تو برایم خوشایند است، مانند آواز پرنده‌ای که در بهار می‌خواند.
گهی گهی دل من شاد کن به دشنامی
دعای خسرو مسکین بدین قدر بستان
هوش مصنوعی: گاهی دل من را با دشنامی شاد کن، زیرا دعای خسرو مسکین به همین اندازه ارزش دارد.