شمارهٔ ۱۶۲۷
سواره اینک آن سرو روانم می رود بیرون
بگیریدیش او، کز کف عنانم می رود بیرون
دعایی خوانش، ای زاهد که چندین خاطر خسته
به همراهی آن جان جهانم می رود بیرون
بدی گر گویمت، جانا، مگیر از من که مدهوشم
نمی دانم که تا چه از زبانم می رود بیرون
به جانان گفتنم ناگه نخواهد رفت جان، یارب
چه نام است این که هر بار از زبانم می رود بیرون؟
چه دل ها زان که خست این ناله های زار من، یارب
جگر دوز است تیری کز کمانم می رود بیرون
دلیری می کنم پیشش که خواهم ترک جان گفتن
دل من داند و هم من که جانم می رود بیرون
عجب حالی که خالی می نگردد سینه خسرو
بدین گونه که این اشک روانم می رود بیرون
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سواره اینک آن سرو روانم می رود بیرون
بگیریدیش او، کز کف عنانم می رود بیرون
هوش مصنوعی: اینک سروی زیبا و خوش قامت در حال حرکت است و من نمیتوانم او را کنترل کنم؛ او از دستان من خارج میشود و فرار میکند.
دعایی خوانش، ای زاهد که چندین خاطر خسته
به همراهی آن جان جهانم می رود بیرون
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو دعا کن که دلهای خسته و نگران من با دعا به آرامش برسند و روح من از این دنیا به عالم دیگری سفر کند.
بدی گر گویمت، جانا، مگیر از من که مدهوشم
نمی دانم که تا چه از زبانم می رود بیرون
هوش مصنوعی: اگر از بدیهایت بگویم، ای محبوب، از من نران؛ زیرا من در حالت سرمستی و مستی هستم و نمیدانم چه چیزی از زبانم خارج میشود.
به جانان گفتنم ناگه نخواهد رفت جان، یارب
چه نام است این که هر بار از زبانم می رود بیرون؟
هوش مصنوعی: به محبوبم گفتم که جانم از دست میرود، اما نمیدانم چرا هر بار این حرف از دلم بیرون میآید.
چه دل ها زان که خست این ناله های زار من، یارب
جگر دوز است تیری کز کمانم می رود بیرون
هوش مصنوعی: دلهای زیادی به خاطر نالههای اندوهبار من آسیب دیدهاند. ای خدا، این تیرهایی که از کمان وجودم به بیرون پرتاب میشود، جانسوز است.
دلیری می کنم پیشش که خواهم ترک جان گفتن
دل من داند و هم من که جانم می رود بیرون
هوش مصنوعی: من با شهامت در برابر او میایستم و میگویم که میخواهم جانم را ترک کنم. دل من و خودم میدانیم که جانم به سرعت در حال جدا شدن است.
عجب حالی که خالی می نگردد سینه خسرو
بدین گونه که این اشک روانم می رود بیرون
هوش مصنوعی: عجب وضعیتی است که سینه خسرو در سکوت و بیحرکتی به این شکل نگاه میکند، در حالی که اشکهای من به طور مداوم بیرون میریزد.