گنجور

شمارهٔ ۱۶۲۲

خه از کجاها می رسی آلوده می همچنین
در خون شده زلف آنچنان، رخسار پر خوی همچنین
چون دشمنانم، می کشی، من خود شدم کشته، ولی
آخر مسلمانی ست این، ای دوست، تا کی همچنین
سختی جانم بین که چون، سوز ترا تاب آورم
ناچیز گردد، گر فتد یک شعله در نی همچنین
از بهر جانی در رخت، کی گویم این کز جور بس؟
می کن تو تا من می کشم جور پیاپی همچنین
هر شب خورم در بزم غم، گه خون دل، گاهی جگر
وه چون خرابی نآردم، نقل آنچنان، می همچنین
چون من گرفتارت شدم، زانم چه کآرندم خبر؟
ماهی ست در روم آنچنان، خوبی ست در ری همچنین
خسرو که نالد گه گهی از جور و از بیداد تو
گه لاف عشقت می زند، نپسندم از وی همچنین

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خه از کجاها می رسی آلوده می همچنین
در خون شده زلف آنچنان، رخسار پر خوی همچنین
هوش مصنوعی: از کجاها می‌آیی که به این حال و روز افتاده‌ای؟ زلف‌هایت آن‌گونه در خون آغشته شده و چهره‌ات نیز پر از غم و اندوه است!
چون دشمنانم، می کشی، من خود شدم کشته، ولی
آخر مسلمانی ست این، ای دوست، تا کی همچنین
هوش مصنوعی: دوست عزیز، می‌بینی که دشمنانم را می‌کشی و من هم به همین دلیل کشته می‌شوم، اما این وضعیت حاکی از روحیه مسلمانی است. حالا تا کی باید این روند ادامه پیدا کند؟
سختی جانم بین که چون، سوز ترا تاب آورم
ناچیز گردد، گر فتد یک شعله در نی همچنین
هوش مصنوعی: مشکل و درد جانم را ببین که چطور می‌توانم تحمل کنم، اگر فقط یک شعله کوچک در نی بیفتد، آن نی ناچیز می‌شود.
از بهر جانی در رخت، کی گویم این کز جور بس؟
می کن تو تا من می کشم جور پیاپی همچنین
هوش مصنوعی: برای نجات جانم از تو، چه بگویم از این همه ظلم و ستم؟ تو هر بار که بر من می‌افزایی، من هم به تحمل این ظلم ادامه می‌دهم.
هر شب خورم در بزم غم، گه خون دل، گاهی جگر
وه چون خرابی نآردم، نقل آنچنان، می همچنین
هوش مصنوعی: هرشب در محفل اندوه می‌نوشم، گاهی از درد دل می‌گریم و گاهی احساس دردی عمیق در وجودم دارم. وقتی در زندگی دچار پریشانی می‌شوم، به این حالت ادامه می‌دهم و سرنوشتم را می‌پذیرم.
چون من گرفتارت شدم، زانم چه کآرندم خبر؟
ماهی ست در روم آنچنان، خوبی ست در ری همچنین
هوش مصنوعی: زمانی که من به دام تو افتادم، دیگر چه خبری از کفاره کارهای من دارم؟ در روم ماهی‌ای به این خوبی وجود دارد و در ری نیز چنین خوبی‌ای هست.
خسرو که نالد گه گهی از جور و از بیداد تو
گه لاف عشقت می زند، نپسندم از وی همچنین
هوش مصنوعی: خسرو که بعضی وقت‌ها از ظلم و بی‌عدالتی تو شکایت می‌کند، و گاهی هم از عشق تو به خود می‌بالد، من این رفتار او را پسندیده نمی‌دانم.